153
در پرتوِ حديث

آنچه در اينجا بايد افزود ، آن است كه تفسير واژه و شرح اصطلاح ، به معناى لغوى و عرفى ، بر تفسير آن به معناى اصطلاحى ، تقدم رتبى دارد . يعنى آنچه كه از لغت و در نخستين نظر به ذهن تبادر مى كند ، اعتبار دارد و تنها هنگامى كنار گذاشته مى شود كه جمله بر اساس آن معنا از واژه ، مفهوم معناى محصلّى نيابد و يا با مجموع روايت هاى ناظر به آن مسئله ، هماهنگ و سازگار نگردد ، اما با جانشين كردن معناى اصطلاحى به جاى معناى لغوى و عرفى ، بتوان به معنايى صحيح و مقبول از متن حديث دست يافت و آن را با احاديث مشابه و به تعبير خود ساخته ما ، «خانواده حديث» ، سازگار ديد . اين مبنا و شيوه ، مورد پذيرش مجلسى رحمه الله بوده و ايشان ، خود آن را به كار برده اند . او در تفسير عبارت «أكثر الخير فى النساء» از امام صادق عليه السلام ، چنين مى گويد :
وكفى بذلك حفظ النوع بالولادة و ضبط اُمور الدار بهنّ ، و كذا اُمور المعاش ، و غير ذلك ممّا هو مشاهد فضلاً ممّا لا نعلم مفصّلاً ، فإنّ العبد ينبغى أن يعلم مجملاً أنّ الحكيم لا يبالغ هذه المبالغات عبثا ، و يمكن أن يكون المراد بالخير المال ، كما تقدّم الأخبار فى أنّ النكاح سبب للتوسعة؛۱در وجود بيشترين خير در زنان ، همين بس كه تداوم نسل بشر به زاييدن آنهاست و اداره امور منزل و زندگى وابسته به آنها و چيزهاى ديگر كه [ هميشه ] شاهد آن هستيم ، صرف نظر از امورى كه به جزئيات آن آگاهى نداريم. پس شايسته است بنده خدا بداند كه حكيم ،در اين گونه موارد [ مثل نسبت دادن بيشترين خير به زنان ]بيهوده مبالغه نمى كند و ممكن است منظور از خير ، دارايى باشد ؛ چنان كه در احاديثى كه ازدواج را باعث فزونى(دارايى) مى دانست ، ذكر شد.
مجلسى رحمه الله به درستى و در آغاز شرح ، حديث را بر طبق معناى شايع و عرفى «خير» شرح نموده است ، و سپس احتمال معناى اصطلاحى و به كار رفته در احاديث و متون دينى را نيز طرح مى كند . گفتنى است واژه خير در لغت قديم عرب ، گاه به معناى مال ، به كار رفته است و مى توان آيه « وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ »۲ را ، دليل بر دو معنايى بودن واژه «خير» بدانيم و در اين صورت ، آن را از دايره مثال هاى اين بخش خارج كنيم .

1.روضة المتقين ، ج ۸ ، ص ۹۳ .

2.سوره عاديات ، آيه ۸ .


در پرتوِ حديث
152

عن أبى جعفر عليه السلام : ما أجمل عبد ذكر اللّه عزّ وجلّ أربعين يوما ، إلّا زهّده اللّه عزّ وجلّ فى الدنيا ، و بصّره داءها و دواءها ، فأثبت الحكمة فى قلبه ، و أنطق به لسانه ... ؛ 1 به كار بردن حكمت در مورد علوم الهامى در احاديثْ ، رايج است ، مانند حديثى كه كلينى از امام باقر عليه السلام نقل كرده: هيچ بنده اى چهل روز ايمانش را به خداوند خالص نگرداند(يا اين كه فرمود: هيچ بنده اى چهل روز نيكو به ياد خدا نباشد) ، مگر اين كه خداوند عزّوجلّ او را به دنيا بى رغبت و به درد و داروى آن بينا كند و حكمت را در قلبش پابرجا و زبانش را به آن گويا سازد.
و اطلاق «حكمت» بر علوم الهامى در احاديث ، متداول است ، همان گونه كه كلينى در خبرى قوى از امام باقر عليه السلام روايت مى كند: بنده اى خدا را چهل روز فراوان ياد نكرد ، جز آن كه خداى عزيز جليل او را به دنيا بى رغبت كرد و آن را به او شناساند ، و حكمت را در دلش استوار كرد و زبانش را به آن گويا نمود .

گفتنى است ، صدر اين حديث در كافى ، به گونه ديگرى هم گزارش شده كه آن هم مشهور و بر زبان ها جارى است 2 .
اصطلاح ديگر كه ساخته شده و يا به كار رفته از سوى معصومان عليهم السلام است ، جمله «المرأة التى قد ملكت نفسها» است كه برخى فقيهان ، آن را به معناى بلوغ و رشد زن فهميده اند ، يعنى دخترى كه به بلوغ و رشد رسيد ، خود صاحب اختيار خويش است و براى ازدواج ، هيچ نيازى به اذن پدر و يا ديگر نزديكان خود ندارد ، اما مجلسى به استناد برخى روايات ، آن را به معناى «ثيّبه» فهميده است كه مراد ، زن بيوه اى مى شود كه پيشتر ازدواج كرده و پس از طلاق و جدايى ، در صدد ازدواج ديگرى است و تنها چنين زنى ، براى ازدواج به اذن پدر و اولياى خود ، نياز ندارد .
شيوه مجلسى ، يعنى پى گيرى موارد استعمال يك اصطلاح در همان حوزه كاربرد خود و تتبع موارد استعمال واژه روايى در ميان روايات و احاديث ، راهى اساسى و كارآ و نتيجه بخش در فهم حديث و اصطلاح هاى به كار رفته در آن است ، و زبان شناسان كنونى نيز براى درك معانى اصطلاحى ، از اين شيوه سود مى جويند .

1.روضة المتقين ، ج ۱۳ ، ص ۱۸ .

2.الكافى ، ج ۲ ، ص ۱۶ ، ح ۶ و در آن چنين آمده است : «ما أخلص العبد الايمان باللّه عزّوجلّ أربعين يوما ...» .

  • نام منبع :
    در پرتوِ حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 318853
صفحه از 410
پرینت  ارسال به