آنچه در اينجا بايد افزود ، آن است كه تفسير واژه و شرح اصطلاح ، به معناى لغوى و عرفى ، بر تفسير آن به معناى اصطلاحى ، تقدم رتبى دارد . يعنى آنچه كه از لغت و در نخستين نظر به ذهن تبادر مى كند ، اعتبار دارد و تنها هنگامى كنار گذاشته مى شود كه جمله بر اساس آن معنا از واژه ، مفهوم معناى محصلّى نيابد و يا با مجموع روايت هاى ناظر به آن مسئله ، هماهنگ و سازگار نگردد ، اما با جانشين كردن معناى اصطلاحى به جاى معناى لغوى و عرفى ، بتوان به معنايى صحيح و مقبول از متن حديث دست يافت و آن را با احاديث مشابه و به تعبير خود ساخته ما ، «خانواده حديث» ، سازگار ديد . اين مبنا و شيوه ، مورد پذيرش مجلسى رحمه الله بوده و ايشان ، خود آن را به كار برده اند . او در تفسير عبارت «أكثر الخير فى النساء» از امام صادق عليه السلام ، چنين مى گويد :
وكفى بذلك حفظ النوع بالولادة و ضبط اُمور الدار بهنّ ، و كذا اُمور المعاش ، و غير ذلك ممّا هو مشاهد فضلاً ممّا لا نعلم مفصّلاً ، فإنّ العبد ينبغى أن يعلم مجملاً أنّ الحكيم لا يبالغ هذه المبالغات عبثا ، و يمكن أن يكون المراد بالخير المال ، كما تقدّم الأخبار فى أنّ النكاح سبب للتوسعة؛۱در وجود بيشترين خير در زنان ، همين بس كه تداوم نسل بشر به زاييدن آنهاست و اداره امور منزل و زندگى وابسته به آنها و چيزهاى ديگر كه [ هميشه ] شاهد آن هستيم ، صرف نظر از امورى كه به جزئيات آن آگاهى نداريم. پس شايسته است بنده خدا بداند كه حكيم ،در اين گونه موارد [ مثل نسبت دادن بيشترين خير به زنان ]بيهوده مبالغه نمى كند و ممكن است منظور از خير ، دارايى باشد ؛ چنان كه در احاديثى كه ازدواج را باعث فزونى(دارايى) مى دانست ، ذكر شد.
مجلسى رحمه الله به درستى و در آغاز شرح ، حديث را بر طبق معناى شايع و عرفى «خير» شرح نموده است ، و سپس احتمال معناى اصطلاحى و به كار رفته در احاديث و متون دينى را نيز طرح مى كند . گفتنى است واژه خير در لغت قديم عرب ، گاه به معناى مال ، به كار رفته است و مى توان آيه « وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ »۲ را ، دليل بر دو معنايى بودن واژه «خير» بدانيم و در اين صورت ، آن را از دايره مثال هاى اين بخش خارج كنيم .