وابستگى هاى جسمانى و كشش هاى مادى به پستى ها مى كشانَدَم و من ، بين آسمانِ روح و زمينِ بدن آويزان هستم و توانايى انقطاعِ [ كامل ] به سوى تو را ندارم ، مگر با كششى از تو ، كه يك كشش از جانب تو با [ تمامِ ] كوشش انس و جن برابرى مى كند.
و ابتهال ، زمانى است كه ببينى آمادگى گريه دارى ، پس بايد [ انسان ] دست ها را به سوى آسمان دراز كند تا اين كه از سرش نيز فراتر رود؛ زيرا گريه نشانه قبولى دعاست و مثل اين است كه [ بنده ] به مطلوبش رسيده و خداوند متعال خواسته اش را داده است ، پس دستانش را دراز مى كند تا آن را بگيرد.
مجلسى در شرح عبارت «يا محمّد ! لأىّ علّة توضّى ء هذه الجوارح الأربع و هى أنظف المواضع ؛ اى محّمد ! به چه دليل اين اعضاى چهارگانه شسته و تميز مى شوند در حالى كه پاك ترين جاها(ى بدن) هستند ؟» ؛ كه سؤالى از سوى يهود و نمايندگان آنها در گفتگو با پيامبر صلى الله عليه و آله است ، به درستى ، معناى لغوى را پيش مى كشد ؛ زيرا نمى توان در عصر پيامبر صلى الله عليه و آله كه آغاز تشريع است ، انصراف معناى وضو از تنظيف به همين نوع شستن و مسح شرعى را به طور قطع ادعا كرد ، افزون بر آن كه قومى غير مسلمان و آن هم در مقام سؤال ، از عملى مى پرسند كه در ظاهر تنها گونه اى غَسل وشستن است . ۱
مجلسى رحمه الله ، به مدد همين توجه به معناى لغوى اصطلاحى توانسته است از عهده شرح احاديثى بر آيد كه به جهت اشتمال بر واژه اصطلاحى ، در چنبره نافهمى و يا عدم مقبوليت گرفتار آمده اند . مجلسى رحمه الله به خوبى مى داند كه معناى اصطلاحى ، هر چند هم پر كاربرد باشد ، نمى تواند معناى لغوى و اوليه را براى هميشه و در هر جا براند و آن را كاملاً متروك كند و از اين رو ، به هنگام شرح حديث ذيل ،«طلاق» را به معناى رهايى و نه جدايى قانونى و حقوقى ميان زن و شوهر تفسير مى كند.
على عليه السلام ـ فى رجلٍ تزوّج امرأةً فوجدها برصاء أو جذماء ـ قال : إن كان لم يدخل بها و لم يُبَيّن له ، فإن شاء طلّق و إن شاء أمسك . . . ؛امام على عليه السلام در باره مردى كه با زنى ازدواج كرده و سپس او را مبتلا به پيسى و يا جذام يافته است ، فرمود: اگر با او نزديكى نكرده و (اين عيب ها) برايش معلوم نبوده است ، مختار است او را رها كند و يا نگاه دارد.