161
در پرتوِ حديث

اين حديث ، در نقل كلينى به صورت «قيل» و در تتمه حديث مطرح شده آمده است و شاهد ما در همين قسمت است . سؤال اين است كه آيا اين آب هاى معدنى كه از دل زمين مى جوشد ، نتيجه فوران جهنّم است وحاصل غليان آب هاى سوزان آن ، و يا اينجا به صورت مجازى آورده شده و اگر چنين است ، علاقه اين مجاز چيست ؟
مجلسى رحمه الله نظر دوم را بر مى گزيند و مى گويد :
والظاهر كما قال بعض أنّه خرج مخرج التشبيه فى الحرارة أو الحرارة الكبريتية؛۱به نظر مى رسد همچنان كه بعضى گفته اند كلام رسول خدا در تشبيه حرارت [ آب هاى معدنى ] يا حرارت گوگردى [ آنها به جهنم ] ايراد شده است.
مثال دوم ، در باره كعبه و شكايت آن است . شيخ صدوق روايتى دالّ بر اين مطلب ، بدين متن آورده است :
روىَ أنّ الكعبة شكت إلى اللّه عزّ وجلّ فى الفترة بين عيسى و محمّد صلوات اللّه عليهما ، فقالت : يا ربّ ، ما لى قلّ زوّارى ، ما لى قلّ عوّادى ؟ فأوحى اللّه جلّ جلاله إليها: أنّى منزل نورا جديدا على قومٍ يحنّون إليكِ كما تحنّ الأنعام إلى أولادها ، و يُزفّون إليكِ كما تُزفّ النسوان إلى أزواجها . . . يعنى اُمّة محمّد صلى الله عليه و آله ؛۲روايت شده است كه كعبه از نفس هاى مشركان به خداى متعال شكايت كرد ، و خداوند به آن وحى كرد: آرام باش كه من به جاى آنان ، مردمى را مى آورم كه با شاخه تازه روييده درخت دهان خود را تميز مى كنند. هنگامى كه خداى متعال ، پيامبرش ، محمّد صلى الله عليه و آله را برانگيخت ، جبرئيل روح الامين دستور مسواك زدن را فرود آورد.
نقل شده كه كعبه در دورانِ فاصله بين حضرت عيسى عليه السلام و حضرت محمّد صلى الله عليه و آله به خدا شكوه كرد و گفت: پروردگارا ، چه شده كه زائرانم كم شده اند و از ديدار كنندگانم كاسته شده است؟ پس خداى عز و جل به او وحى كرد: من نازل كننده نورى جديد بر قومى هستم كه مشتاق تو مى شوند؛ همانند اشتياق چهارپايان به فرزندان خود و در نهايتِ شور و شوق به سوى تو مى آيند ، آن گونه كه زنان [ در شب عروسى ] با شور و هيجان به سوى شوهرانشان برده مى شوند ... يعنى امت محمّد صلى الله عليه و آله .

اين حديث ، مشكل تفسيرى ندارد و به راحتى آن را مى پذيريم ، اما در همين معنا ،

1.همان ، ح ۲۵ .

2.كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج ۲ ، ص ۲۴۴ ، ح ۲۳۱۰ .


در پرتوِ حديث
160

دخل رسول اللّه صلى الله عليه و آله على رجل من ولد عبد المطّلب و هو فى السوق و قد وجّه لغير القبلة ، فقال : وجّهوه إلى القبلة ، فإنّكم إذا فعلتم ذلك أقبلت عليه الملائكة و أقبل اللّه عز و جل عليه بوجهه ، فلم يزل كذلك حتّى يُقبض؛ رسول خدا بر مردى از فرزندان عبدالمطلب وارد شد و او در حال جان كندن بود و رويش به جانبى غير از قبله. حضرت فرمود: او را رو به قبله كنيد كه اگر چنين كنيد ، فرشتگان او را در بر گرفته و خداى عز و جل با نظر رحمت به او روى مى كند و در همان حال مى ماند تا جانش ستانده شود.
آنچه گفته شد ، نشان دهنده نگرش اصلى مجلسى رحمه الله به مجاز و كاربرد آن در حديث است و اينك ، مواردى را بر مى شمريم كه احتمال مجاز بودن آنها را طرح كرده و به ردّ آنها نپرداخته و گاهى حتّى پذيرفته است . مثال نخست ، در باره آب هاى گرم معدنى است كه استحمام در آن از قديم الايام تا كنون به عنوان يك كار متداول و رايج ، فراگير بوده و برخى آن را براى معالجه بيمارى هاى خاصّى مفيد مى دانند . در قبال اين اقبال ، ما برخى احاديث نهى كننده را از آن داريم كه در برخى جوامع كهن حديثى ما به چشم مى آيد و كلينى آنها را در كتاب «الاشربة» كافى ، باب «المياه المنهى عنها» ، گرد آورده است. ۱ شيخ صدوق نيز با نظر به همين روايات ، چنين مى گويد :
وأمّا ماء الحمّات (الحمّامات أو الحميّات) ، فإنّ النبيّ صلى الله عليه و آله إنّما نهى أن يُستشفى بها و لم ينه عنه التوضّى به ، و هى المياه الحارّة الّتى تكون فى الجبال يشمّ منها رائحة الكبريت؛۲اما آب هاى گرم [ معدنى ] ، رسول خدا تنها از معالجه [ و شفا جستن ] به وسيله آنها نهى فرموده ، ولى از وضو گرفتن با آن ها منع نكرده است و آنها آب هاى گرمى هستند كه در كوه ها وجود دارند و از آنها بوى گوگرد به مشام مى رسد.
و سپس در حديث بعدى نقل مى كند :
«وقال صلى الله عليه و آله : إنّها من فيح جهنّم ؛و رسول خدا فرمود: به راستى كه آن [ آب هاى گرمِ معدنى ] از فوران و جوشش جهنم است» .

1.الكافى ، ج ۶ ، ص ۳۸۹ .

2.كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج ۱ ، ص ۱۹ ، ح ۲۴ .

  • نام منبع :
    در پرتوِ حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 319449
صفحه از 410
پرینت  ارسال به