183
در پرتوِ حديث

اما مرحوم مجلسى رحمه الله ضمن تأييد اين قاعده كلى و آوردن مثال هايى چند در توضيح آن به صدوق اعتراض مى كند و مى گويد :
امّا تطبيق دادن نظر صدوق در اين مقام بر اين قاعده نيازمند تكلف و زحمت است ؛ زيرا در اين مقام حالات مختلفه وجود ندارد بلكه نهى موجود احتمال حرمت و كراهت را در بردارد . هرگاه نهيى اى وارد شد و خبر ديگرى بر جواز دلالت كرد ، پى مى بريم كه منظور از نهى ، تنزيه و كراهت است . اما اگر آنها نهى را مطابق بيان كردند ، در اين صورت ممكن است اين اطلاق را براى شخص مى آورند كه از كلام آنان كراهت مى فهمد : اما شخص ديگرى چنين فهم و برداشتى ندارد . اين كه قرينه اى در بين نيست كه از آن حكمش را بفهمد كه در آنجا آنها ، به آن قرينه تصريح مى نمايند و نسبت به برخى اشخاص مانند اهل علم و فضل و تقوا از اصحابشان نهى را به صورت مطلق مى آورند ؛ چون كه مى دانند كه آنان به واجب و مستحب ، هر كدام باشد ، عمل مى كنند و از حرام و مكروه خوددارى مى نمايند . و اگر در اين مرتبه از فضل نباشند ، آنان را آزاد مى گذارند يا به حسب اختلاف حالاتشان در ضرورت و غير ضرورت حكم را برايشان بيان مى كنند . و اگر اين قاعده را به دست آوردى ، آنگاه توجيه اختلافات براى تو آسان مى گردد . البته اين وجه غير از آن چيزى است كه اصحاب در كتابهاى اصولى پيرامون عام و خاص ، مطلق و مقيد ، محكم و متشابه و غير آنها گفته اند . و ما به يارى خدا در باره هر اختلافى به مقدار ممكن براى تو توضيحى خواهيم داد . ۱
به عبارت ساده تر ، مجلسى رحمه الله نمى پذيرد كه نهى از كندن موى سپيد براى برخى ثابت است و براى برخى نه و آن را مانند خضاب نمى داند كه به عنوان زينت و يا در وضعيت قلّت عدد مسلمانان ، مطلوب باشد و در حالت حزن و اندوه بر مصيبت شهادت بزرگان و دلاوران اسلام مانند آنچه در جنگ صفّين اتفاق افتاد ، استحباب و مطلوبيتى نداشته باشد ؛ ۲ بلكه تأثير حال راوى و مخاطب را از زاويه اى ديگر بررسى مى كند و آن در نحوه

1.همان ، ص ۳۳۷ .

2.وقتى امام على عليه السلام از صفّين باز مى گشت ، محاسن مباركش مانند پنبه ، سفيد شده بود ياران به حضرتش پيشنهاد خضاب كردن دادند ، حضرت فرمود : «الخضاب زينة و نحن قوم فى مصيبة» (نثر الدرّ ، ج ۱ ، ص ۳۰۷).


در پرتوِ حديث
182

مخاطب و مفروضات و پيش فرض هاى ذهنى او و هم سلكان اوست . اين نوعى قرينه مقامى محسوب مى شود و فقيهان از اين نكته هم در فهم و جمع اخبار استفاده نموده اند .
جالب توجه است كه اين قاعده كه مقبول در هنگام تطبيق بر مصاديق چندان آسان نيست و كشف خصوصيات دخيل در حكم و جداسازى ويژگى هايى از مخاطب كه در حكم تأثير دارند از خصوصياتى كه اين تأثير را ندارند ، نيازمند تأمل و دقت است . مجلسى رحمه الله خود در جايى با شيخ صدوق مخالف است و نظر او را در تطبيق بر مسئله اى مشهور نمى پذيرد . اين مسئله مشهور و كهن همان مسئله ريش سپيد و چگونگى مواجهه با آن است . در اسلام ، موى سپيد احترام و وقار و زينت مؤمن شمرده شده است و رعايت ريش سپيدان قوم لازم است ، اما رواياتى چند به رنگ و خضاب كردن آن فرمان داده و در باره جواز كندن و بريدن و كوتاه كردن آن هم رواياتى به ظاهر متعارض داريم . شيخ صدوق پس از نقل نهى از «نتف شيب» از سوى رسول خدا صلى الله عليه و آله ۱ به گزارش نظر امام على عليه السلام مى پردازد كه :
امام عليه السلام كوتاه كردن موى سفيد را مورد اشكال نمى دانست ولى كندن آن را مكروه مى شمرد .۲
و از اين رو نهى از «كندن موى سفيد» را نهى كراهتى و نه تحريمى مى گيرد و از امام صادق عليه السلام روايتى در تأييد خود مى آورد :
لا بأس بجزّ الشيب ونتفه ، وجزّه أحبّ إلىّ من نتفه ؛۳چيدن و كندن موى سپيد اشكال ندارد ، ولى چيدن آن از نظر من بهتر از كندنش است .
و سپس مى گويد :
اخبار معصومان عليهم السلام در باره يك حالت اختلاف ندارد ؛ زيرا ريشه صدور همه آنها از ناحيه خداوند متعال است بلكه اختلاف اخبار مربوط به اختلاف حالت هاست۴.

1.كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج ۱ ، ص ۱۳۰ ، ح ۳۳۸ .

2.همان ، ص ۱۳۱ ، ح ۳۳۹ .

3.همان ، ح ۳۴۰ .

4.همان ، ص ۳۳۶ .

  • نام منبع :
    در پرتوِ حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 318951
صفحه از 410
پرینت  ارسال به