حكمت و رياضت و فصاحت و بلاغت و عرفان و حديث و برتر از همه ، قرآن و تفسير ، سيراب گشته و اين همه را ، به محك علم صحيح اهل بيت عليهم السلام سنجيده و سپس در سينه جاى داده است. از اين رو ، كتاب جاويد او ، هم گسترده و عميق است و هم پر تلألؤ و روشن ، به عمق دريا و روشنى نور.
علّامه مجلسى ، نام كتابش را بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الائمّة الأطهار نام مى نهد ، امّا اين موجب نمى شود كه براى تشييد و تبيين مطالب و روايات كتاب خود ، از احاديث و تحقيقات غير شيعيان بهره نجويد .
نوشتار حاضر ، درصدد است كه با توجه به زمينه فكرى علّامه نسبت به اهل سنّت و با ديده مخالف نگريستنش به آنان ، اين پرسش را پاسخ دهد كه علّامه مجلسى ، چرا ، چقدر و چگونه از مصادر اهل سنّت استفاده كرده است.
نگرش كلى علاّمه مجلسى به احاديث اهل سنّت
با بررسى ديدگاه علّامه مجلسى و نگرش كلى وى نسبت به احاديث اهل سنّت ، زمينه فهم چگونگى ردّ و قبول و استفاده گسترده و يا موردى ايشان از منابع اهل سنّت فراهم مى شود ، و گردآورى اظهارات پراكنده ايشان در بحار الأنوار ، مى تواند به اين امر يارى رساند. علّامه مجلسى ، در مقدمه كتاب بحار و در فصل «توثيق المصادر» ، به معرفى منابع شيعى و اهل سنّت كتاب مى پردازد. ايشان در ذكر مصادر شيعى ، آنجا كه به تنبيه الخواطر مى رسد ، مى گويد:
وكذا كتاب تنبيه الخواطر و مؤلّفة مذكوران فى الإجازات ، مشهوران ، لكنّه رحمه اللّه لمّا كان كتابه مقصوراً على المواعظ و الحكم ، لم يميّز الغثّ من السمين ، و خلط أخبار الإمامية بآثار المخالفين ، و لذا لم نذكر جميع ما فى ذلك الكتاب ، بل اقتصرنا على نقل ما هو أوثق؛ لعدم افتقارنا ـ ببركات الأئمّة الطاهرين ـ إلى أخبار المخالفين؛ 1 و همين طور كتاب تنبيه الخواطر و مؤلفش در اجازات ، ذكر شده و مشهورند ، امّا چون مؤلف ، كتابش را به اندرز و حكمت اختصاص داده ، غثّ و سمين را جدا