نماز مى خواند. سپس هنگامى كه خداوند متعال فتح و پيروزى ها را پيش آورد ، حضرت فرمود: من از خود مؤمنان به آنان اولى هستم. هركس بميرد و بدهكار باشد ، ادايش با من است ، و اگر مالى باقى بگذارد ، براى وارثانش است.
در همين راستا ، مى توان نمونه هاى ديگرى آورد كه ما تنها به ذكر نشانى آنها اكتفا مى كنيم. 1
نكته اى كه مى توان آن را در اين بخش افزود ، يافتن مستندات اقوال بزرگانى همچون شيخ طوسى و محقق حلّى است. علّامه مجلسى ، گاه كه به مستند قول اين بزرگان در كتاب هاى شيعه دست نيافته است ، با فحص و تتبع فراوان ، روايتى از اهل سنّت را ارائه مى كند و احتمال مى دهد كه اعتماد گوينده بر آن بوده است. به عبارت ديگر ، آن قول را به گونه اى مستند ساخته و تأييد نموده است؛ زيرا علّامه مجلسى در ابواب مخصوصى همانند اذكار و ادعيه ، تسامح در سند و طريق را جايز مى داند. 2 از اين رو ، پس از نقل قول شيخ در مبسوط كه براى سماع اذان ، دعا و ذكر خاصى را ذكر مى كند ، مى گويد:
أقول: روى البخارى مثل الدعاء الأوّل عن النبيّ ، و أنّ من قاله حين يسمع النداء ، حلّت له شفاعتى ، و روى أبو داوود الدعاء الثانى عن اُمّ سَلَمة ، عن النبيّ صلى الله عليه و آله ، و لعلّه رحمه اللّه أخذهما من كتبهم؛ 3 چنين مى گويم كه بخارى مشابه دعاى اوّل را از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل كرده است و آن ، اين كه هر كس آن را هنگام شنيدن اذان بگويد ، شفاعتم برايش روا مى باشد ، و ابو داوود دعاى دوّم را از ام سلمه از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل كرده است ، و شايد ايشان [ شيخ طوسى ] ، اين دو ذكر و دعا را از كتاب هاى آنان اخذ كرده است.
براى مورد مشابه در باره علّامه حلّى ، مى توان به بيان علّامه مجلسى در ذيل روايت هشتاد از جلد هشتاد ، صفحه 127 مراجعه كرد.
1.بنگريد : بحار الأنوار ، ج ۸۱ ، ص ۳۰۴ ، ح ۲۷؛ ج ۵۷ ، ص ۳۶ ، ح ۳؛ ج ۲۸ ، ص ۱۶۳ ، ح ۲۳؛ ج ۸۳ ، ص ۲ ، ح ۲ ؛ ج ۶۴ ، ص ۲۵۰ ، ح ۸۸ .
2.بنگريد : بحار الأنوار ، ج ۱ ، ص ۳۰ «فى الأدوية والأدعية لانحتاج إلى الأسانيد القوية»؛ ج ۱ ، ص ۳۱ «مع أنّ الامر فى سند الدعاء هيّن» .
3.بحار الأنوار ، ج ۸۱ ، ص ۱۸۰ ، ح ۱۲.