توصيف بهشت ۱ و يا عدم مرگ عيسى مسيح عليه السلام ۲ را نيز مى توان افزود.
نكته مهم تر ، طريقه و چگونگى آوردن اين روايات در بحار الأنوار است. ما در فصل اوّل اين نوشته ، نشان داديم كه علّامه مجلسى اختلاط اخبار را بر نمى تابد ، و نه تنها بر آن اعتراض مى كند ، بلكه مؤلّفانى را كه با اين شيوه ، كتاب هاى خود را كم اعتبار ساخته اند ، نكوهش مى كند ، و به احتمال فراوان اين نكوهش از اين حدّ در نمى گذرد ، و اگر آنان اخبار را به گونه اى از هم متمايز ساخته بودند كه امكان نقد و نسبت سنجى آنها با علم صحيح اهل بيت فراهم مى گشت ، جاى اعتراضى باقى نمى ماند. از اين رو ، علّامه مجلسى ، خود ، روايات اهل سنّت را جز در بيان ها و شرح و تبيين هاى بحار الأنوار ذكر نمى كند و از اختصاص رقم و جايى همانند روايات اصلى كتاب ، به آنها خوددارى مى ورزد ، و بيشتر از كتاب هاى شيعى كه مشتمل بر روايات اهل سنّت هستند ، نقل مى كند و نه آن كه مستقيماً به آنها مراجعه كند. براى اثبات و مستند كردن اين ادعا ، كافى است به نشانى هاى ذكر شده در سراسر مقاله مراجعه كنيم. تنها دو استثنا مشهود اين قاعده ، كتاب شهاب الأخبار قاضى قضاعى با علامت مشخص و مستقيم [ الشهاب ] و الدرّ المنثور هستند ، كه از مصادر بحار الأنوار به شمار مى آيند و در مجلدات مختلف ، از آنها نقل مى شود ۳ . علّامه مجلسى خود در مقدمه ، علّت را ذكر مى كند و مى گويد:
و كتاب الشهاب و إن كان من مؤلّفات المخالفين ، لكنّ أكثر فقراتها مذكورة فى الكتب و الأخبار المروية من طرقنا ، و لذا اعتمد عليه علماؤنا و تصدّوا لشرحه؛۴و كتاب شهاب الاخبار اگرچه از تأليفات اهل سنّت است ، امّا بيشتر فقرات آن در كتاب ها و رواياتى كه از طرق شيعه به ما واصل شده ، موجود است و از اين رو ، عالمان ما به آن اعتماد كرده و به شرح آن پرداخته اند.