229
در پرتوِ حديث

شعرانى در حاشيه خود بر اين مطلب ، به صراحت سخن گفته و اين دو را با هم متفاوت شمرده و نقل معنا را گسترده تر از جايگزينى الفاظ مترادف مى داند. او چنين نگاشته است :
وضع احد المترادفين موضع الاخر ليس من نقل الحديث بالمعنى الذى اختلفوا فيه بل هو ممّا جوزه المانعون أيضاً ؛ قال العلامة فى النهاية: والمانعون جوزوا ابدال اللفظ بمرادفه ومساويه فى المعنى كما يبدل القعود بالجلوس والعلم بالمعرفة والاستطاعة بالقدرة والحظر بالتحريم ، وبالجملة ما لا يتطرق اليه تفاوت فى الاستنباط والفهم انتهى. فعلم منه أن الفروق الدقيقة الذى يدعيها بعض الناس بين الجلوس والقعود والعلم والمعرفة وامثالها ليست ممّا يخرج اللفظ عن الترادف ويمنعه المانعون بل يجوز مثل هذا التغيير على كل حال حتى عند من منع النقل بالمعنى۱؛جايگزين كردن يكى از دو واژه مترادف به جاى ديگرى ، نقل معناى حديث كه در آن اختلاف كرده اند ، نيست ، بلكه اين اندازه را مانعان نقل معنا نيز جايز شمرده اند. علّامه حلى در نهاية الاصول گفته است: مانعان ، تبديل واژه را به مترادف و مساوى در معنايش جايز دانسته اند ، مانند اين كه واژه هاى قعود را به جلوس ، علم را به معرفت و استطاعت را به قدرت و حظر را به تحريم تبديل كنيم و يا هر تغيير ديگرى كه تفاوتى در فهم و استنباط ايجاد نكند.
به سخن ديگر علّامه شعرانى رحمه الله نقل معنا را با مفهوم ساده و روشن جايگزينى واژه هاى مترادف يكسان نمى بيند ، بلكه آن را شامل تغييرات بيشتر و عميق ترى در متن حديث مى داند كه فراتر از جايگزينى واژه ها است و از همين رو آن را محلّ اختلاف عالمان مى داند. اين نظر شعرانى در پاسخ به پرسش دوّم نيز نمود يافته است.
در پاسخ به سؤال دوّم ، ملّا صالح مازندرانى دوباره به اجمال سخن گفته ، امّا علّامه شعرانى رحمه الله در اينجا نيز پاسخ روشنى ارائه داده است. ملّا صالح در بيان دلالت حديث پيش گفته بر جواز نقل معنا ، عبارت «إن كنت تريد معانيه فلا بأس» را دالّ بر اين مى داند كه مقصود اصلى لفظ ، بايد در نقل معنا حفظ شود و سپس مى گويد : لفظ ابزار احضار معناست و از اين رو اگر با هر ابزارى بتوانيم معنا را احضار كنيم ، مقصود حاصل شده است

1.شرح ملّا صالح مازندرانى بر كافى ، ج ۲ ، ص ۲۱۲ ، حاشيه ۱ .


در پرتوِ حديث
228

كتبى نيز هنگام نقل قول غيرمستقيم ، به كار مى رود. علّامه شعرانى رحمه اللهنيز تعريفى جداگانه و متفاوت از مشهور ارايه نداده و سخنان او در حاشيه هاى گرانقدرش بر شرح ملّا صالح مازندرانى ، شارح بزرگ كافى ، اين نكته را تصديق مى كند. او ركن اصلى نقل معنا را «حفظ حاصل مضمون» و «اصل معناى حديث» ۱
مى داند و جواز تغيير و تبديل واژه ها را تا آنجا مى پذيرد كه تفاوتى در استنباط و فهم حديث ايجاد نكند. ۲
براى توضيح بهتر سخنان علّامه شعرانى ، نخست بايد سخن ملا صالح مازندرانى را فهميد و سپس حواشى شعرانى را بر آن كاويد. براى تبيين بهتر و سنجش دقيقتر اين دو نظر ، ابتدا پاسخ هر يك از اين دو عالم بزرگ را به دو پرسش علمى مطرح در اين زمينه ، با هم مقايسه مى كنيم. پرسش نخست آن كه آيا نقل معنا به مفهوم جايگزين كردن واژه ها با الفاظ مترادف است و يا اعم از آن و با گستره اى بيشتر است؟ پرسش دوم ، ارتباط نقل معنا با ترجمه است. آيا نقل معناى حديث ، برگرداندن لفظى حديث است و يا از اين نيز گسترده تر است؟
ملّا صالح مازندرانى در پاسخ به اين دو مسئله به صراحت سخن نگفته است و به هنگام استدلال بر جواز نقل معنا ، به حديث محمّد بن مسلم از امام صادق عليه السلام تمسّك كرده و با استفاده از پاسخ امام كه فرموده است: «إن كنت تريد معانيه» ۳ ، آن را حجّت براى كسانى دانسته است كه قائل به جواز نقل معناى حديث و جايگزينى الفاظ مترادف به جاى هم هستند. ملّا صالح مازندرانى به صورت دقيق و صريح بيان نمى دارد كه آيا نقل معنا با جايگزين كردن الفاظ مترادف ، دو مفهوم متفاوت ، هرچند متقارب و به هم نزديكند و يا «جايگزينى مترادفات» ، فرد روشن و واضح «نقل معنا» است. بر خلاف ملّا صالح ، علّامه

1.شرح ملاصالح مازندرانى بر كافى، ج ۲، ص ۲۵۵، حاشيه ۱.

2.همان ، ص ۲۵۴ ، حاشيه ۱.

3.؟؟؟ .

  • نام منبع :
    در پرتوِ حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 317356
صفحه از 410
پرینت  ارسال به