آزمون و عمل هستند ، به ويژه در پاسخ هاى گونه اخير ، احاديث ، چنان اعماق تو در توى روح آدمى را كاويده و علت يابى كرده اند كه انسان از فهم آنها به وجد مى آيد. اين گزاره ها ، مى توانند به عنوان فرضيه ، در تحقيقات روان شناسى مورد استفاده قرار گيرند.
ما در فصل بعدى ، به نمونه هايى از اين احاديث اشاره مى كنيم؛ نمونه هايى كه نه اندك هستند و نه بى اعتبار و با اين همه ، تنها بخش كوچكى از حوزه وسيع احاديث اخلاقى اند. گفتنى است احاديث اخلاقى ما ، اگر از احاديث فقهى بيشتر نباشند ، كمتر نيستند و پردازش و عرضه روزآمد آنها ، مى تواند حجم گسترده اى از اين اطلاعات را در دسترس ما بنهد.
ب : تبيين كنندگى
اين عنوان ، به وجود احاديثى اشاره دارد كه ارتباط علّى و معلولى ميان دو صفت انسانى را نشان مى دهند و با ارائه پاسخ هايى در باره چرايى پديده هاى روانى ، ما را به كشف علت اساسى صفات روحى ، اعم از عيب ها و حسن ها رهنمون مى سازند. اين احاديث ، نخستين نياز فرضيه سازى را پاسخ مى دهد و اگر به شكل يك گزاره علمى و نه صرفاً توصيه اى و ارشادى ديده شوند ، مى تواند مبناى حركت ما به سوى نظريه پردازى در آن موضوع و صفت شود و با آزمون و پژوهش هاى ميدانى ، آن را از بوته آزمايش بيرون آورد. به عنوان مثال ، مسئله دروغ گويى را در نظر مى آوريم. اگر بتوانيم علت يا علت هاى دروغ گويى را كشف كنيم ، مى توانيم با جست و جو از راه حل هاى ريشه كن كردن آنها ، به درمان اساسى دروغ گويى بپردازيم. مى توانيم در نظر نخست ، هر چيزى را موجب دروغ گويى بپنداريم ، اما اين شيوه يك كار علمى نيست ، مى توانيم نيز به تحقيقات پيشينيان توجه كنيم و علت هاى ادعا شده آنان را بيازماييم . اين روش ، اگرچه علمى است ، اما پرهزينه است.
همچنين مى توانيم يكى از اين علت ها را ، آنچه در احاديث آمده است ، بدانيم ، بدون آن كه در اين مرحله ، به صحّت انتساب آن به معصوم نيازمند باشيم. حتى حديثى با سند غير معتبر ، اگر در مقام بيان علتى براى دروغ گويى است ، مى تواند به شكل يك احتمال