بهانه و نپذيرفتن با كوچك ترين شبهه از يك سو ، و طرد خطّ تفريط ، يعنى پذيرش كوركورانه و بدون تدبّر از سوى ديگر ، پرداختند . آنان ، عالمان و راويان حلقه زده به گِرد خود را به اين روش اعتدالى و عاقلانه ، يعنى نه ردّ گستاخانه ونه پذيرش ساده لوحانه ، تشويق كردند و شخصيّت هاى بزرگى را مانند ، زراره و يونس بن عبدالرحمان را در عرصه پالايش حديث تربيت نمودند .
اين روش نيكو ، بعدها به وسيله محدّثان بزرگ دو مدرسه مطرح حديثى آن روزگار ، يعنى قم و بغداد ، پى گيرى شد و بزرگان اين دو حوزه را به مقاومت در برابر جعل حديث و نيز ارائه فهم هاى نادرست از احاديث ، وا داشت . شيخ مفيد و سيّد مرتضى ، دو عالم بزرگ بغداد در اين عرصه اند ، و محمّد بن حسن بن وليد (استاد شيخ صدوق) و احمد بن محمّد بن عيسى اشعرى (بيرون كننده سهل بن زياد از قم) ۱ ، دو عالم بزرگ قم در اين عرصه بوده اند. شيخ مفيد ، در ردّ اخباريان كه به هر چه نام حديث گيرد ، اگرچه حديث نباشد ، با ديده احترام و نه نقد مى نگرند ، چنين مى گويد :
اصحاب اخبارى ما ، اصحاب سلامت و قلّت فطانت اند. احاديثى را كه شنيده اند ، بر سر مى نهند و در سندشان نظر نمى كنند و ميان حقّ و باطل احاديث ، فرق نمى گذارند.۲
سيّد مرتضى نيز در باره نقد حديث مى گويد :
احاديثى كه در كتاب هاى شيعه و نيز ساير مذاهب نقل شده ، دربر دارنده انواع اشتباهات و امور باطلى است كه معقول و مقبول نيستند و گاه ، دليل بر بطلان و فساد آنها داريم ... از اين رو ، نقد حديث ، واجب و لازم است.۳
نكته مهم در اين ميان ، آن است كه نتيجه نهايى نقد حديث ، حكم قطعى به مجعول بودن آن نيست ؛ بلكه تاب نياوردن حديث در سنجش با معيارهاى متقن و متناسب ، اطمينان ما به صدور حديث و انتساب آن را به معصومان عليهم السلام ، كاهش مى دهد و به اصطلاح ، «وثوق
1.معجم رجال الحديث ، ج ۸ ، ص ۳۳۷ ، ش ۵۶۲۹ .
2.تصحيح الاعتقاد ، ص ۸۸ .
3.رسائل الشريف المرتضى ، ج ۱ ، ص ۴۰۹.