259
در پرتوِ حديث

معيارهاى نقد

معيارهاى متعددى براى نقد محتوايى حديث ارائه شده است ، اما ما در اين جا ، از ميان اين معيارهاى متعدد ، مهم ترين آنها را برمى شمريم و براى هر يك ، مثال هايى را ارائه مى دهيم . ۱ از ديدگاه اين مقاله ، مهم ترين معيارهاى نقد محتوايى ، قرآن ، سنّت قطعى ، عقل ، ضروريات دين و تاريخ علمى هستند.

الف : قرآن

قرآن ، قطعى ترين نص و محكم ترين سند مكتوب مسلمانان و ملاك اعتبار هر امر ديگرى است ، مُهيمَن بر هر چيز ۲ و بيانگر هستى. ۳ باطل در آن راه ندارد ۴ و شيطان و شيطانيان را بر آن ، سيطره اى نيست. ۵ خدا ، خودْ حافظ قرآن است ۶ و پيامبر صلى الله عليه و آله مبيّن آن . ۷ از اين رو ، هيچ سخنى مخالف قرآن ، حجيّت نمى يابد و پيامبر صلى الله عليه و آله و امامان ما ، از پيش به پيروان خود ، اين رهنمود را داده اند كه هيچ حديث مخالف قرآن را از آنان ندانيم و به آنان منتسب نسازيم . پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى فرمايد :
إذا جاءكم الحديث فاعرضوه على كتاب اللّه ، فإن وافقه فخذوه ، و إلّا فردّوه ؛۸چون حديثى را از من براى شما نقل كردند ، آن را بر كتاب خدا عرضه بداريد. اگر با آن موافق بود ، بپذيريد ، وگرنه ، آن را بازگردانيد.
نقل شيعى اين حديث ، كامل تر است. شيخ كلينى با سند خود از امام صادق عليه السلام چنين

1.براى آشنايى با معيارهاى ديگر و نيز آگاهى از احاديث نقد شده ، ر . ك : احاديث ساختگى ، ترجمه كتاب الأخبار و الموضوعات ، اثر هاشم معروف حسنى و نيز : الأخبار الدخيلة ، نوشته علّامه شوشترى و الحديث النبوى بين الرواية و الدراية ، نوشته آية اللّه سبحانى.

2.سوره مائده ، آيه ۴۸ .

3.سوره نحل ، آيه ۸۹ .

4.سوره فصّلت ، آيه ۴۲.

5.ر . ك : سوره صافات ، آيه ۷ ـ ۸ ؛ سوره جن ، آيه ۲۶ ـ ۲۸ .

6.سوره حجر ، آيه ۹ .

7.سوره نحل ، آيه ۴۴ .

8.تفسير القرطبى ، ج ۱ ، ص ۳۸ .


در پرتوِ حديث
258

نوعى به خبر» را سلب مى كند ، اما هنوز راهى بس دراز در پيش است تا حديث را به معناى واقعى كلمه ، جعلى بدانيم.
اين ، بدان معناست كه گاه حديثِ به ظاهر متعارض با يك معيار ، به وسيله قرينه هاى ديگرى تقويت و تأييد مى شود ، و به قرينه روايات ديگر ، فهم اوّليه آن كه با معيارهاى مقبول ، در تعارض بود ، از ميان مى رود و فهم مقبولى از آن ، ظاهر مى گردد و بدين سان ، حركت به سوى مجعول خواندن حديث ، متوقّف و گاه سير آن دگرگون مى گردد و به سوى اعتبار مى چرخد .
به عبارت ديگر ، گاه نقد حديث ، جاى خود را به نقد فهم مى دهد و آنچه از اعتبار ساقط مى شود ، فهم ما و نه متن و محتوا و مقصود اصلى از حديث است و اين ، همان شيوه سَلَف صالح و توصيه امامان بزرگ ماست. آنان ، پيروان خود را به توقّف در اين گونه موارد مبهم ، فرا خوانده اند و از تسرّع در ردّ و انكار ، منع كرده اند.
امام على عليه السلام مى فرمايد :
إذا سمعتم من حديثنا ما لا تعرفونه ، فردّوه إلينا وقفوا عنده ، و سلّموا إذا تبيّن لكم الحقّ ، ولا تكونوا مَذاييع عَجلى ، فإلينا يرجع الغالى ، و بنا يلحق المقصّر ؛۱چون حديثى از احاديث ما شنيديد كه بدان پى نبرديد و برايتان ناآشناست ، آن را به ما بازگردانيد و توقّف كنيد ، و چون حقيقت برايتان روشن شد ، بپذيريد و عجول و افشاگر نباشيد ، كه تندرو و جلورونده به سوى ما بازمى گردد ، و كندرو و عقب مانده به ما مى رسد .
بر اين اساس ، سنّت «ردّ علم» شكل مى گيرد كه به معناى ردّ و طرد حديث نيست ؛ بلكه به معناى بازگرداندن حديث به گوينده آن و پى جويى براى رسيدن به مقصود اصلى و معناى درست آن است. اين ، همان انگيزه اصلى در پيدايش جريان عرضه حديث بر امامان عليهم السلام بوده ، كه در موارد بسيارى به تصحيح فهم ، و گاه نيز به ردّ و انكار آن انجاميده است. ۲

1.تحف العقول ، ص ۱۱۶ ؛ الخصال ، ص ۶۲۷ .

2.مفهوم عرضه حديث و نمونه هاى متعدد آن ، در مقاله عرضه حديث بر امامان عليهم السلام گذشت .

  • نام منبع :
    در پرتوِ حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 304329
صفحه از 410
پرینت  ارسال به