271
در پرتوِ حديث

همه چيز آگاه تر بود ، و چگونه چنين نباشد كه او از تبار پيامبران بود ، درود خدا بر آنها و بر پدر و همسر و پيامبرش!» .
با دقت در اين روايت ، تعارض آن را با تاريخ مى يابيم ؛ زيرا اين روايت ، با چند گزارش مشهور تاريخى سازگار نيست:
الف ـ پيامبر صلى الله عليه و آله پيش از رسيدن امام على عليه السلام و حضرت فاطمه عليهاالسلام ، به مدينه داخل نشد و چندين روز در محلّه قبا ماند ، تا على عليه السلام و همراهانش به ايشان برسند.
ب ـ ازدواج پيامبر صلى الله عليه و آله با سوده ، اگرچه پس از خديجه و در سال هاى آخر اقامت حضرتش به مكّه بوده ، اما در مكّه و پيش از هجرت بوده است ، نه در مدينه.
ج ـ در گزارش هاى تاريخى ، حضور عايشه در كاروان امام على عليه السلام به چشم نمى آيد و وى ، همراه حضرت فاطمه عليهاالسلام نبوده است.
د ـ امّ سلمه ، بيش از يك سال پس از ازدواج حضرت فاطمه عليهاالسلام با على عليه السلام ، به عقد پيامبر صلى الله عليه و آله درآمد و سپردن زن شوهر كرده به كسى براى تربيت ، مرسوم نبوده است.
تاريخ علمى ، نقش ديگرى نيز در نقد حديث دارد. تاريخ مى تواند خطا و تصحيف در كتابت و نقل حديث را نيز نشان دهد ، مانند آنچه در باره روايت حسن بن بكّار صيقل ، از امام رضا عليه السلام گفته اند. متن روايت چنين است:
بعث اللّه محمّدا لثلاث ليال مضين من رجب ، فصوم ذلك اليوم كصوم سبعين عاما؛ 1 خداوند ، محمّد را سه شب از رجب گذشته ، به پيامبرى برانگيخت و ازاين رو ، روزه آن روز ، برابر با روزه هفتاد سال است .
سعد بن عبداللّه ، از محدّثان بزرگ قم در قرن سوم هجرى ، بر اساس تاريخ مشهور بعثت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله چنين مى گويد :
كان مشايخنا يقولون : إنّ ذلك غلط من الكاتب ، و ذلك أنّه ثلاث ليال بقين من رجب؛ استادان 2 ما مى گويند: [ آوردن ] اين [ تاريخ ، ناشى ] از اشتباه كاتبان است و درست

1.فضائل الأشهر الثلاثة ، ص ۲۱.

2.فضائل الأشهر الثلاثة ، ص ۲۱ ، ذيل ح ۷.


در پرتوِ حديث
270

گزارشگر يك واقعيت خارجى اند. اگر از ديدگاه تاريخى ، وقوع اين امر ممكن نباشد ويا بسيار دور از ذهن و واقعيت باشد ، حديث مشتمل بر آن از اعتبار مى افتد . به ديگر سخن ، اين معيار ، مانند ساير معيارها و به ويژه معيار عقل ، حقيقت را براى سنجش احاديث و گزارش هاى نامعتبر ، به عرصه مى آورد و باطل را از ميدان ، بيرون مى كند. گفتنى است تعدّد نكات متعارض در متن حديث ، چنان از اعتبار حديث مى كاهد كه مى توان در نهايت ، حكم به ساختگى بودن آن داد ، هر چند در كتاب هاى معتبرى نقل شده باشد .
مثال اوّل : در كتب حديث ، اين روايت از ابن عبّاس نقل شده است:
لمّا هاجر رسول اللّه صلى الله عليه و آله من مكّة إلى المدينة و ابتنى بها مسجدا و أنس أهل المدينة به و علت كلمته و عرف الناس بركته و سارت إليه الركبان و ظهر الإيمان و دُرِس القرآن وتحدّث الملوك و الأشراف و خاف سيف نقمته الأكابر و الأشراف ، هاجرت فاطمة مع أمير المؤمنين عليهماالسلام و نساء المهاجرين ، و كانت عائشة فيمن هاجرت معها ، فقدمت المدينة ، فأنزلها النبيّ صلى الله عليه و آله على اُمّ أيّوب الأنصارى.
خطب رسول اللّه صلى الله عليه و آله النساء ، و تزوّج سَودَة أوّل دخوله المدينة ، فنقل فاطمة إليها ، ثمّ تزوّج اُمّ سَلَمة بنت أبى اُميّة ، فقالت اُمّ سَلَمة : تزوّجنى رسول اللّه صلى الله عليه و آله وفوّض أمر ابنته إليَّ ، فكنت أؤدّبها و أدلّها ، و كانت واللّه آدب منّي ، و أعرف الأشياء كلّها ، و كيف لا يكون كذلك و هى سلالة الأنبياء ، صلوات اللّه عليها و على أبيها و بعلها و نبيّها؛ 1
چون پيامبر خدا از مكّه به مدينه مهاجرت كرد و مسجدى در آن ساخت و اهل مدينه با ايشان مأنوس شدند و كارش بالا گرفت و مردم به بركت وجودش پى بردند و به او روى نمودند و ايمان و درس قرآن پديدار شد و بزرگان از او سخن گفتند و از شمشير انتقامش هراسيدند ، فاطمه عليهاالسلام نيز با امير مؤمنان عليه السلام و ديگر زنان مهاجران و همچنين عايشه مهاجرت كرد ، و پيامبر صلى الله عليه و آله او را بر خانه امّ ايّوب انصارى فرود آورد .
سپس پيامبر صلى الله عليه و آله از زنان ، خواستگارى كرد و در بدو ورود به مدينه با سوده ازدواج كرد و فاطمه عليهاالسلام را به خانه او آورد و پس از آن ، با امّ سلمه دختر ابو اميّه ازدواج نمود. امّ سلمه در اين باره مى گويد: «پيامبر خدا با من ازدواج كرد و امور دخترش را به من سپرد و من ، او را آموزش داده ، ارشاد مى كردم و به خدا سوگند از من مؤدّب تر و به

1.دلائل الإمامة ، ص ۸۱ ، ح ۲۱ ؛ بحار الأنوار ، ج ۴۳ ، ص ۱۰ ، ح ۱۶ .

  • نام منبع :
    در پرتوِ حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 303408
صفحه از 410
پرینت  ارسال به