برطرف سازند و يا مالى در اختيارش نهند تا بدهى هاى خود را بپردازد ، و حتى در گزارش كشّى ، جمله اى از امام وجود دارد كه با وجود آن كه احمد بن اسحاق تقاضاى وام كرده و قصد داشته كه آن را پس از بازگشت از حج بپردازد ، اما امام اين مال را نوعى صله براى او دانسته و حتى افزوده است كه پس از بازگشت ، باز هم هديه اى ديگر به او خواهد داد . ۱
با يك نگرش تحليلى به اين گزارش ، امانتدارى و رعايت احتياط در اموال مردم را نيز از سوى احمد بن اسحاق درمى يابيم. او به مقتضاى وكالت و ارتباط با امام ، به طور مسلم توان بهره گيرى از اموال عمومى ، همچون وقف و حتى دارايى هاى خصوصى امام را داشته و حتى برايش ممكن بوده است كه با يك درخواست ساده از مردم قم ، هزينه سفر حج را كه چندان هم زياد نيست ، به دست آورد ، اما چشم بر همه اينها مى بندد و درخواست خود را تنها براى امام مى فرستد ، و طبعاً با جواب مثبت اين نمونه هاى جود و سخاوت روبرو مى شود . ۲
گفتنى است ، نبايد تصور كرد كه ائمه عليهم السلام فقط نيازهاى مالى او را بر طرف كرده اند . يك گزارش تاريخى از كلينى ، نشان مى دهد كه ائمه عليهم السلام حتى براى رفع ديگر نيازهاى احمد بن اسحاق و حتى خويشان او ، با كرامت تمام و به كار بردن ولايت تكوينى خويش ، او را از مشكل بد خوابيدن و پسر عمويش را از بيمارى برص رهانيده اند . ۳
احمد بن اسحاق ، اين جايگاه و منزلت و به ويژه مقام وكالت را ، با شايستگى تمام در دوران امامت امام مهدى (عج) نيز حفظ نموده و حتى آن هنگام كه به دليل سالمندى و كهولت ، تقاضاى بازنشستگى مى كند ، امام زمان عليه السلام به گونه اى بسيار محترمانه به او مى فهماند كه نيازى به اين درخواست نيست و چند صباحى بيشتر تا پايان عمر پربركتش نمانده است. گزارش تفصيلى اين موضوع را در كتاب دلائل الامامة ، نوشته محمّد بن جرير طبرى شيعى ، يافته ايم ، و گزارش هاى مشابه و يا مختصر را مى توانيم در كتاب هاى
1.اختيار معرفة الرجال ، ص ۵۹۹ ، ش ۱۰۵۱ .
2.براى آگاهى از اختيار و تسلط او بر اموال ، ر . ك : كافى ، ج ۷ ، ص ۱۰ ، ح ۷ و ۱ ، ۴ ، ۵۱۷ .
3.كافى ، ج ۱ ، ص ۵۱۴ ، ح ۲۷ ؛ دلائل الإمامة ، طبرى ، ص ۴۲۰ ، ش ۳۸۳ .