همدانى و احمد بن حمزه بن يسع است. در متن گزارش ، به صراحت از امام زمان نام برده نشده است و توقيع را به «الرجل» نسبت مى دهد كه نام تقيه اى و پوششى است و بنا به آنچه در گزارش هاى مشابه آن آمده ، مى تواند عنوانى براى امام حسن عسكرى عليه السلام [م 260] باشد كه در پادگان نظامى سامرا تحت نظر بوده است ، اما اگر هم امام حسن عليه السلام منظور نباشد ، اين گزارش ، به دليل حضور احمد بن أبى عبداللّه در آن كه همان برقى ، مؤلف كتاب محاسن است ، مى تواند ادعاى ما را تأييد كند ؛ زيرا برقى به تصريح نجاشى ، در سال 274 يا 280 هجرى قمرى در گذشته است و چنين واقعه اى ، بايد قبل از اين سال ها اتفاق افتاده باشد كه به معناى حضور احمد بن اسحاق در دهه هاى آغازين نيمه دوم قرن سوم هجرى است.
قرينه سوم
اين قرينه ، هر چند كه به قوّت دو قرينه قبلى نيست ، اما فايده مهم آن ، آشنايى با گوشه اى از ابعاد شخصيتى اين راوى بزرگ است و آن مسئله ، ارتباط ويژه با امام مهدى (عج) مى باشد. مسئله اى كه اصل آن ، اختلافى است و نياز به به اثبات دارد ، اما اگر توانستيم آن را اثبات كنيم ، آنگاه به سهولت نشان مى دهد كه احمد بن اسحاق در سال هاى آغازين غيبت صغرا ، يعنى سال هاى 260 به بعد حضور داشته و مدعاى ما در باره دوره عمر او را تأييد و اثبات مى كند كه او از اواخر قرن دوم تا دهه هاى آغازين نيمه دوم قرن سوم مى زيسته است.
ما حداقل سه گزارش تاريخى داريم كه اين حضور را نشان مى دهد. گزارش نخست از كتاب كافى و مربوط به نائب اول امام زمان عليه السلام ، يعنى عثمان بن سعيد عمرى است. در اين گزارش ، كلينى به واسطه دو تن از اساتيد خود ، از عبداللّه بن جعفر حميرى نقل مى كند كه وى و عمرى و احمد بن اسحاق در مجلسى گرد مى آيند و او به اشاره احمد بن اسحاق از عمرى مى پرسد كه آيا او جانشين ابو محمّد ، امام حسن عسكرى عليه السلام را ديده است يا نه؟ و عمرى سوگند ياد مى كند و پاسخ مى دهد كه او را ديده است و سپس براى آن كه نشان دهد كه اين جانشين چندان هم كودك و خردسال نيست ، دستش را به حالت خاصى