351
در پرتوِ حديث

شمس الدين محمّد بن على بن حسن جبعى (جباعى) ، جدّ شيخ بهايى ، از عالمان منطقه جبل عامل در جنوب لبنان و در گذشته به سال 886 هـ . ق بوده است . بيشتر آنچه در اين كشكول آمده ، منقول از دست نوشته هاى شهيد اول است ، اما برخى از آنها ، از كسان ديگرى است و اين موجب ترديد در انتساب الدرّة الباهرة به شهيد اول مى شود ، هر چند با توجه به كارهاى حديثى شهيد اول و قرار داشتن او در حلقه بسيارى از طريق و اجازات حديثى ، بسى محتمل است كه اين گلچين زيبا و گزينش حكيمانه ، كار همو باشد . اما شاگرد علّامه مجلسى ، ميرزا عبداللّه افندى ، صاحب كتاب معروف رياض العلماء ، در گذشته به سال (1130 ه . ق) ، به اين احتمال و گمان استادش ، نرفته ، بلكه ترديد او را تقويت كرده و گفته است :
بالبال أنّ هذين الكتابين من مؤلّفات غيره؛ 1 به نظرم اين دو كتاب استدراك الدرّة الباهرة ، از تأليفات غير شهيد باشد .
آنچه اين ترديد را باقى مى نهد ، آن است ، عبارت نشان دهنده كتابت مجموعه از سوى شهيد و انتساب به او ، هم از نظر مضمون و هم از نظر جايگاه نوشته ، صراحت در تأليف كتاب از سوى شهيد اول ندارد. عبارت در پايان فصلى آمده است كه به وصيت آدم عليه السلام به پسرش ، شيث ، اشاره مى كند كه نه در الدرّة الباهرة آمده و نه با مضمون كتاب كه سراسر ، احاديث پيشوايان اسلام است ، تناسبى دارد و اساساً الدرّة الباهرة پيش از اين نوشته ، تمام شده و با اين عبارت پايان پذيرفته است :
هذا آخر الدرّة ، نفع اللّه به طالبى الحقّ؛ اين پايان الدرّة الباهرة است ، خدا حق جويان را بدان سود دهد .
افزون بر اين متن ، آنچه هم كه مستند انتساب كتاب به شهيد است ، چندان صريح در تأليف نيست. متن عبارت چنين است :
وكتب محمّد بن مكّى بالمدينة المشرّفة ، مدينة سيّدنا رسول اللّه صلى الله عليه و آله فى سنة خمسين وسبعمئة ، حامداً و مصلّياً؛ و محمّد بن مكى در مدينه مشرفه ، شهر سرورمان پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و در سال 750 هق

1.اين مجموعه ، در كتابخانه ملى ملك در تهران به رقم ۶۰۴ نگهدارى مى شود ، و مشتمل بر ۲۰۴ برگ است.


در پرتوِ حديث
350

از بحار الأنوار ، به اين كتاب اشاره كرده و در هر دو جا نه با يقين ، بلكه با گمان و ترديد ، كتاب به او نسبت داده است . در نخستين موضع ، ۱ پس از شمارش كتاب هاى متعدّد شهيد اول ، چنين مى گويد :
و كتاب الدرّة الباهرة من الأصداف الطاهرة له قدس سره أيضاً كما أظنّ ، و الأخير عندى منقولاً عن خطّه؛و گمان مى كنم كه كتاب الدرّة الباهرة من الأصداف الطاهرة نيز ، از آن شهيد ـ خاكش پاك باد ـ باشد و اين كتاب ، به نقل از دست خط او نزد من هست .
و در موضع دوم مى گويد ۲ :
و مؤلّفات الشهيد مشهورة ـ كمؤلّفها العلّامة ـ إلّا كتاب الاستدراك ، فإنّى لم أظفر بأصل الكتاب ، و وجدت أخباراً مأخوذة منه بخطّ الشيخ الفاضل محمّد بن على الجَبَعى ، و ذكر أنّه نقلها من خطّ الشهيد رفع اللّه درجته و الدرّة الباهرة ، فإنّه لم يشتهر اشتهار سائر كتبه ، و هو مقصور على إيراد كلمات وجيزة مأثورة عن النبىّ صلى الله عليه و آله و كلّ من الأئمّة ؛و تأليفات شهيد ، همچون مؤلّف علّامه آنها ، مشهور است ، جز كتاب الاستدراك كه من به اصل كتاب دست نيافتم و اخبارى برگرفته از آن را به خط شيخ فاضل ، محمّد بن على جبعى ، يافته ام كه او مى گويد ، آنها را از دست خط شهيد ـ خدا بر درجاتش بيفزايد ـ نقل و استنساخ كرده است و نيز الدرّة الباهرة كه به شهرت كتاب هاى ديگر شهيد نيست و آن ، تنها چند سخن كوتاه از پيامبر صلى الله عليه و آله و هر يك از امامان عليهم السلام است .
همان گونه كه علّامه مجلسى مى گويد ، تنها دليل انتساب كتاب به شهيد اول ، وجود آن ميان كتاب هاى محمّد بن على جبعى است كه از دستخط شهيد اول رونويسى و مجلسى رحمه اللهاز آن نقل كرده است ۳ . من خود نسخه اى از مجموعه جبعى را ديده ام ۴ . مجموعه اى كشكول مانند است كه احاديث ، اشعار و حكم و امثال زيبايى در آن گرد آمده است و از آنِ

1.بحار الأنوار ، ج ۱ ، ص ۱۰ ، فصل مصادر بحار الأنوار .

2.همان ، ج ۱ ، ص ۲۹ ، فصل توثيق المصادر .

3.بحار الأنوار ، ج ۲۱ ، ص ۱۴۶ ، ح ۷۳ ، و ص ۲۹۳ ، و ص ۳۲۴ ؛ ج ۷۴ ، ص ۱۶۷ ، ج ۷۷ ، ص ۱۰۹ ؛ ج ۱۰۴ ، ص ۲۰۳ .

4.اين مجموعه در كتابخانه ملّى ملك در تهران به رقم ۶۰۴ نگهدارى مى شود و مشتمل بر ۲۰۴ برگ است .

  • نام منبع :
    در پرتوِ حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 317367
صفحه از 410
پرینت  ارسال به