373
در پرتوِ حديث

در كتاب هاى خود بدان ارجاع داده و نيز نسخه هاى مورد استفاده خود را در مقدمه اش بر تصحيح ايضاح آورده است ۱ . گفتنى است محدث ارموى دليل ديگرى نيز ذكر كرده است . ۲

محتواى ايضاح

ايضاح ، كتابى كلامى است كه موضوعات فقهى نيز با همين رنگ در آن جاى گرفته اند . ابن شاذان تأليف خويش را با آياتى از قرآن شروع مى كند كه دو راه نور و ظلمت و احتجاج خداوند را بر خلق و حجّت هاى آشكارش بيان مى كند. او سپس اصل وجود اختلاف را گوشزد كرده ، به تميز ميان دو سوى اختلاف مى پردازد و پس از آن يك به يك آراى «جهميه» ، «معتزله» ، «جبريه» ، «حشويه و اصحاب حديث» ، «مرجئه» ، «خوارج» ، «اهل حجاز و عراق» را نقل مى كند و در همان جا به ردّ آنها مى پردازد. او با تسلّط بر علم حديث و كلام ، جواب هايى نغز و كوتاه مى دهد و گاه مستند حديثى آنان را به گونه اى ديگر معنا
مى كند كه هم درست مى نمايد و هم معناى اشتباه آنان را درهم مى كوبد. گاه نيز با استناد به آيات قرآنى كه مورد اتفاق همه مسلمانان است پاسخ مى دهد.
ابن شاذان در مناظرات مكتوب در ايضاح ، خود يك سوى مناظره است . در واقع او خود مناظره و احتجاج را شكل مى بخشد ، نه آن كه مناظره و احتجاج امامان عليهم السلام را گزارش دهد. اگر چه او از احاديث متعددى سود جسته و از برهان و دليل هاى منقول در كلام امامان عليهم السلام بهره گرفته ، اما اين متفاوت با كارى است كه طبرسى در احتجاج كرده و عين متن گفتگو و مناظره را گزارش نموده است كه در ادامه مقاله به آن مى پردازيم .
ابن شاذان هنر ديگرى نيز دارد. او به جاى دفاع محض و حركت واكنشى ، يك گام به پيش مى نهد و به باورهاى نادرست كژانديشان ، ظاهرگرايان ، حشويه و ... مى تازد. وى حركتى سنگين و همه جانبه را با استناد به قرآن و حديث و تاريخ مى آغازد و در يك

1.ايضاح ، مقدمه ، ص ۳۳ و ص ۴۰ ـ ۴۳.

2.دليل ديگر ، تشابه محتواى كتاب و استدلال هاى آن با استدلال هاى طرح شده در احاديث مروى از امام رضا عليه السلام است كه وجه آن بر اين جانب روشن نشد و به هر حال ، نيازمند كار ميدانى و مقايسه محتواى كتاب با روايات متناظر از امام رضا عليه السلام است. ر . ك : مقدمه ايضاح ، ص ۵۸ و ص ۵۹ .


در پرتوِ حديث
372

سمّاه بالديباج ، كما ذكره الشيخ الطوسى فى الفهرست».
محدث ارموى پس از نقل احتمال و عبارت شيخ آقا بزرگ ، آن را نپذيرفته و براى تبيين ريشه و زمينه اين اشتباه چنين مى گويد:
چون صاحب ذريعه رحمه الله ، عبارت شيخ رحمه الله را با نقل به معنا در كتاب خود درج كرده ، با اشتباه بزرگى مواجه شده است و آن ، اين كه گفته: «جمعها تلميذه» ، و حال آن كه عبارت شيخ «جمع فيه» است ، و ضمير جمع راجع به «فضل» است ، حتى اگر «جمع» را مجهول هم بخوانيم ، باز دلالت بر آن نخواهد داشت كه على بن محمّد بن قتيبه آن را جمع كرده باشد. علاوه بر اين كه اگر چنين باشد ، كتاب فضل بن شاذان و تصنيف او نخواهد بود ، تا از جمله كتب و تصانيف او به شمار آيد ، بلكه از جمله تأليفات على بن محمّد بن قتيبه خواهد بود ، اگر چه ممكن است از قبيل رجال كشّى باشد كه منتخب و مختار شيخ طوسى است ، ليكن به اعتبار أصل تأليف به رجال كشّى معروف شده است ، ولى اين امر قليل النظير است اما عديم النظير نيست. ۱
احتمال اخير محدّث ارموى را مى توان پى گرفت و سخن نجاشى را در باره على بن محمّد بن قتيبة مؤيّد احتمال كم نظير محدث ارموى دانست . نجاشى در شرح حال ابن قتيبه چنين نوشته است :
«له كتب ، منها : كتاب يشتمل على ذكر مجالس الفضل مع اهل البلدان»؛ او كتاب هايى دارد كه يكى از آنها كتابى دربردارنده گفتگوهاى فضل با افرادى ساكن در جاهاى گوناگون است .
گفتنى است صاحب الذريعه ، خود ، در جايى ديگر ، كتاب ايضاح را كه مورد بحث ماست ، از آنِ ابن شاذان مى داند ۲ و نسخه هايى از آن را گزارش مى كند كه امضاى عالمان بر آنها بوده است. محدث ارموى، نشانى برخى از كسانى كه از الايضاح مطلبى نقل كرده و يا

1.الايضاح ، ص ۱۱ ـ ۱۳ . محدث ارموى در ص ۵۳ مقدمه ، احتمال ديگر را نيز مطرح ساخته و آن ، اين است كه ايضاح ، مجموعه مرتب و ساخته شده از چند رساله مستقل بوده كه عالمان رجال تنها اين رساله ها را نام برده و اينك ما آنها را به عنوان فصل هاى كتاب ايضاح مى شناسيم. قدما ، رساله هايى چند صفحه اى را نيز كتاب و تصنيف مى ناميده اند .

2.الذريعه ، ج ۲ ، ص ۴۹۰.

  • نام منبع :
    در پرتوِ حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 318679
صفحه از 410
پرینت  ارسال به