ديگر عالمان شيعى نيز مانند ابن طاووس ، علّامه مجلسى و خوانسارى ـ مؤلّف روضات الجنّات ـ هم از او ياد كرده و خود و كتابش را ستوده اند.
اعتبار و استناد كتاب احتجاج
كتاب احتجاج بدون ترديد به طبرسى منسوب است ، اما چون ما حداقل پنج مؤلّف مشهور به طبرسى داريم ، بايد انتساب كتاب را به أبومنصور احمد طبرسى اثبات كنيم. بسيارى از محققان و كتاب شناسان قديم و جديد با قاطعيت و بدون احتمال ديگرى ، كتاب را از آن أبومنصور طبرسى دانسته اند. از اين جمله اند ابن شهر آشوب ، شيخ حرّ عاملى ، علّامه مجلسى ، فقيه بحرانى ، محدّث نورى ، صاحب مستدرك الوسايل ، خوانسارى ، صاحب روضات الجنّات و شيخ آقابزرگ تهرانى ، صاحب الذريعه و اقوال همه اين بزرگان در مقدّمه تصحيح جديد احتجاج كه زير نظر آيت اللّه سبحانى به انجام رسيده ، يكجا آمده است .
اما برخى به ابن أبى جمهور أحسايى ، مؤلّف كتاب عوالى اللئالى (متوفى 909) و محدّث امين استرآبادى (متوفى 1035) ، چنين نسبت داده اند كه اينان كتاب احتجاج را از آن أبوعلى فضل بن حسن بن فضل طبرسى ، مؤلّف تفسير بزرگ مجمع البيان (548 ـ 471) دانسته اند. اما علاّمه مجلسى در مقدّمه بحار الأنوار اين قول را نادرست دانسته و گفته است :
و ينسب هذا الكتاب الاحتجاج إلى أبى على الطبرسى و هو خطا ، بل هو تأليف أبى منصور أحمد بن على بن أبى طالب ، كما صرّح به السيّد ابن طاوس فى كتاب كشف المحجّة و ابن شهر آشوب فى معالم العلماء ؛اين كتاب ـ احتجاج ـ به أبوعلى طبرسى منسوب شده است و اين سخنى نادرست است ، بلكه آن تأليف أبومنصور أحمد بن على بن أبى طالب است ، همان گونه كه ابن طاووس در كتاب كشف المحّجه و ابن شهر آشوب در كتاب معالم العلماء بدان تصريح كرده اند.
آيت اللّه سبحانى در مقدمه تحقيق و تصحيح جديد احتجاج ، ضمن تأييد آنچه مجلسى گفته ، دليلى ديگر بر دليل هاى علّامه مجلسى افزوده است و چنين مى گويد: