385
در پرتوِ حديث

أضف إلى ذلك أنّ ما ذكره من السند لروايات الإمام العسكرى ـ على ما عرفت۱ـ يدلّ على أنّه ليس من تأليف صاحب التفسير ، إذ لم يعرف له مثل هذا السند؛ بر آن بيفزاى كه سند روايت هاى منقول از امام حسن عسكرى عليه السلام در كتاب احتجاج ، بر اين دلالت مى كند كه اين كتاب از تأليفات أبوعلى طبرسى ، صاحب تفسير مجمع البيان نيست؛ زيرا او چنين سند و طريقى ندارد.
گفتنى است معاصرت نسبى اين دو طبرسى ، مى تواند زمينه چنين پندارى را فراهم كرده باشد ، به ويژه آن كه هر دو ، استاد ابن شهر آشوب بوده اند ، اما با توجه به شاگردى ابن شهر آشوب نزد هر دوى آنان و اطلاع وسيع او از عالمان معاصر خويش و كتاب هاى آنان و همچنين تأييد ابن طاووس و برخى عالمان ديگر ، بايد سخن ابن شهر آشوب را در انتساب كتاب به ابومنصور طبرسى پذيرفت.
اعتبار كتاب احتجاج از جهت ديگرى نيز بايد مورد بررسى قرار گيرد و آن ، بررسى اسناد احاديث آمده در كتاب است. مى دانيم كه طبرسى در قرن پنجم و ششم به سر مى برده و اين ، به معناى فاصله اى حدود سه قرن تا آخرين حلقه عصر حضور ائمه است و بنا به قوانين علم رجال ، چنين فاصله اى تنها يا بايد از طريق حدود ده واسطه انسانى پوشانده شود و يا مؤلّف ، منبع مكتوب و سند مشهورى را پشتيبان احاديث منقول خود كند ، اما طبرسى به ادله اى كه خواهيم آورد ، هيچ يك از اين دو طريق را ارائه نمى دهد و از اين رو ، احاديث كتاب خود را مرسل و رها مى سازد. اگرچه برخى عبارت هاى طبرسى نشان دهنده آن است كه به برخى از روايات كتاب سند صحيح و موثق دارد ، اما در همان جا هم به ذكر طبقات بالاى سند و يا آخر آن اكتفا مى كند. او تنها به توصيف كلى سند مى پردازد و مثلاً در ذكر ماجراهاى وفات پيامبر صلى الله عليه و آله و در توصيف طريق شيبانى مى گويد:
بإسناده الصحيح عن رجال ثقة؛۲با سند صحيح خود از مردانى كه موثق و قابل اعتمادند.
از سوى ديگر ، مأخذ مكتوب طبرسى چندان دلچسب نيستند. او از كتاب سليم بن

1.طبرسى سند منقولات خود از تفسير منسوب به امام حسن عسكرى عليه السلام را آورده است.

2.احتجاج ، طبرسى ، ج ۱ ص ۸۹ .


در پرتوِ حديث
384

ديگر عالمان شيعى نيز مانند ابن طاووس ، علّامه مجلسى و خوانسارى ـ مؤلّف روضات الجنّات ـ هم از او ياد كرده و خود و كتابش را ستوده اند.

اعتبار و استناد كتاب احتجاج

كتاب احتجاج بدون ترديد به طبرسى منسوب است ، اما چون ما حداقل پنج مؤلّف مشهور به طبرسى داريم ، بايد انتساب كتاب را به أبومنصور احمد طبرسى اثبات كنيم. بسيارى از محققان و كتاب شناسان قديم و جديد با قاطعيت و بدون احتمال ديگرى ، كتاب را از آن أبومنصور طبرسى دانسته اند. از اين جمله اند ابن شهر آشوب ، شيخ حرّ عاملى ، علّامه مجلسى ، فقيه بحرانى ، محدّث نورى ، صاحب مستدرك الوسايل ، خوانسارى ، صاحب روضات الجنّات و شيخ آقابزرگ تهرانى ، صاحب الذريعه و اقوال همه اين بزرگان در مقدّمه تصحيح جديد احتجاج كه زير نظر آيت اللّه سبحانى به انجام رسيده ، يكجا آمده است .
اما برخى به ابن أبى جمهور أحسايى ، مؤلّف كتاب عوالى اللئالى (متوفى 909) و محدّث امين استرآبادى (متوفى 1035) ، چنين نسبت داده اند كه اينان كتاب احتجاج را از آن أبوعلى فضل بن حسن بن فضل طبرسى ، مؤلّف تفسير بزرگ مجمع البيان (548 ـ 471) دانسته اند. اما علاّمه مجلسى در مقدّمه بحار الأنوار اين قول را نادرست دانسته و گفته است :
و ينسب هذا الكتاب الاحتجاج إلى أبى على الطبرسى و هو خطا ، بل هو تأليف أبى منصور أحمد بن على بن أبى طالب ، كما صرّح به السيّد ابن طاوس فى كتاب كشف المحجّة و ابن شهر آشوب فى معالم العلماء ؛اين كتاب ـ احتجاج ـ به أبوعلى طبرسى منسوب شده است و اين سخنى نادرست است ، بلكه آن تأليف أبومنصور أحمد بن على بن أبى طالب است ، همان گونه كه ابن طاووس در كتاب كشف المحّجه و ابن شهر آشوب در كتاب معالم العلماء بدان تصريح كرده اند.
آيت اللّه سبحانى در مقدمه تحقيق و تصحيح جديد احتجاج ، ضمن تأييد آنچه مجلسى گفته ، دليلى ديگر بر دليل هاى علّامه مجلسى افزوده است و چنين مى گويد:

  • نام منبع :
    در پرتوِ حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 303308
صفحه از 410
پرینت  ارسال به