43
در پرتوِ حديث

حضرت على عليه السلام رو به من كرد و فرمود: پرسيدى؟ جواب را درياب.
در دست مردم ، حق و باطل ، راست و دروغ ، ناسخ و منسوخ ، عامّ و خاصّ ، محكم و متشابه و حفظ و توهّم است. در عهد پيامبر ، آنقدر بر پيامبر دروغ بستند ، تا اين كه بپاخاست و در خطبه اش فرمود: «مردم ، دروغ بستن بر من ، فراوان شده است. هر كس بر من دروغ بندد ، جايگاهش آتش است». امّا دروغ بستن بر ايشان ادامه يافت.
حديث ، تنها از چهار طريق به شما مى رسد و پنجمى ندارد :
مرد منافقى كه اظهار ايمان مى كند و خود را مسلمان نشان مى دهد ، هيچ ابايى از دروغ بستن بر پيامبر خدا ندارد و آن را گناه نمى داند ، و اگر مردم مى دانستند كه او منافق و دروغگوست ، از او نمى پذيرفتند و تصديقش نمى كردند. ولى او را از صحابه حضرت رسول مى پندارند و مى گويند: او پيامبر را ديده و از او شنيده است. مردم از او حديث اخذ مى كنند ، در حالى كه به حال او آگاه نيستند. در حالى كه خداوند از منافقان خبر داده و آنها را توصيف كرده است و فرموده :
هنگامى كه آنان را مى بينى ، از هيكل هايشان خشنود مى شوى و چون سخن گويند ، به گفتارشان گوش مى دهى. ۱
اين منافقان ، پس از پيامبر صلى الله عليه و آله باقى ماندند و با دروغ ، تزوير و تهمت ، به زمامداران گمراه و دعوت كنندگان به آتش ، نزديك شدند و آنان هم ، ولايت كارها را به آنان سپردند و برگرده مردمان سوار ساختند ، و با كمك آنان دنيا را خوردند ، مردم با پادشاهان و دنيا هستند ، مگر كسى كه خداوند حفظ كند. اين ، نخستين نفر.
و شخصى كه چيزى از پيامبر خدا مى شنود ، ولى به درستى آن را در نمى يابد و گرفتار توهّم مى شود ، قصد دروغگويى ندارد ، حديث در دست اوست و به آن اعتقاد دارد و عمل مى كند و آن را نقل مى كند و مى گويد: آن را از پيامبر خدا شنيده ام.
پس اگر مسلمانان مى دانستند كه آن توهمى بيش نيست ، نمى پذيرفتند ، و خود او نيز اگر به توهم خود پى مى برد ، آن را به دور مى افكند.
و سومين نفر ، از رسول خدا شنيده كه به چيزى امر كرده ، ولى از نهى بعدى خبر نشده ، يا نهى او را شنيده و از امر ، بى خبر مانده است. پس منسوخ را به ياد سپرده و ناسخ را حفظ نكرده است. و اگر مى دانست كه منسوخ است ، آن را رها مى كرد ، و اگر مسلمانان هم مى دانستند شنيده او منسوخ شده ، آن را رها مى كردند .

1.منافقون ، آيه ۴ .


در پرتوِ حديث
42

مى يابند كه احسان خداوند برايشان پيشى گرفته بود.
فرصت طلبان سودجو ، آنجا كه اعتماد و پذيرش حديث پيامبر را در نزد مسلمانان يافتند ، هجوم همه جانبه خود را در قالب حديث ، شكل دادند. يهوديان بر داستان هاى خرافى و اسرائيليات خود ، امويان بر احاديث اطاعت از امام ظالم ، و ديگران بر ديگر بدعت هاى خود جامه حديث پوشاندند و آن را خوراك نسلِ پيامبرْ ناديده كردند.
اما خداوند در كنار اين همه ، نورهايى درخشنده و نگهبانانى بى خطا و لغزش ، بر ميراث گرانبهاى نبوى گمارده بود. پيشوايانى كه نياز مردم به جدا كردن حق از باطل را بر طرف ساختند ، و مسلمانان حقيقت جو با مراجعه به آنان ، از بركت هاى حضورشان بهره مند شدند و جام هاى معرفت را با شهد سخنان آنان و از سر چشمه ناآلوده و فيّاض پيشوايان سركشيدند ، و تا تأييد آنان را نديدند ، هيچ برنگرفتند. 1
از نمونه هاى بارز اين حقيقت جويان ، سليم بن قيس الهلالى است كه به سرنخ هايى از اختلاط والتقاط و تفاوت نقل ها و دروغ بستن ها به پيامبر دست يافته ، و پى برده بود كه خط و مسير انتقال حديث پيامبر ، تنها از مجراى علم صحيح اهل بيت ميسّر است. او به حضور اميرمؤمنان عليه السلام مى رسد تا حقيقت برايش آشكار گردد. حضرت امير عليه السلام ، با ترسيم دقيق فضاى حديث و تحديث ، راز درستى گفته هاى خود ونادرستى و نقص ديگران را فاش مى سازد و با تصويرى گويا از گذشته ، جانى دوباره به آن مى بخشد. اين روايت طولانى ، زمينه و ضرورت عرضه روايت را بر پاسداران راستين دين نمايان مى سازد. از اين رو ، قسمت عمده آن را مى آوريم ، تا از فايده هايى ديگر نيز بهره مند شويم.
سليم بن قيس به اميرمؤمنان على عليه السلام عرض مى كند:
من از سلمان و مقداد و ابوذر ، چيزهايى از تفسير قرآن و احاديثى از پيامبر فرا گرفتم كه با آنچه در اختيار مردم است ، تفاوت دارد. پس از تو تصديق آنچه از اين سه شنيده بودم ، شنيدم و همچنين چيزهايى فراوان از قرآن و احاديث پيامبر در اختيار مردم ديدم كه شما با آنها مخالفت مى كنيد و تمام آنها را باطل مى پنداريد. آيا مردم عامدانه بر پيامبر خدا دروغ مى بندند؟ و قرآن را با رأى خود تفسير مى نمايند؟

1.بنگريد : استدلال هشام بن سالم در بحار الأنوار ، ج ۴۷ ، ص ۴۰۹.

  • نام منبع :
    در پرتوِ حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 318985
صفحه از 410
پرینت  ارسال به