45
در پرتوِ حديث

كلام حضرت باز هم ادامه دارد و دنباله آن را مى توانيم در كتاب سليم بن قيس مطالعه كنيم . ۱

ترغيب امامان به عرضه

با شناخت اين زمينه و مسائلى ديگر چون وجود تقيه و نسخ ، امامان ، خود ، بر عرضه حديث تأكيد ورزيدند و با تشويق و ترغيب ، اصحابشان را به اين نكته متوجه كردند كه پيش از دريافت حديث ، مجراى آن را بررسى كنند. امام باقر عليه السلام ، اين موضوع را مستند به قرآن مى سازد و بررسى نقادانه و نظر عميق و ژرف نگرانه در علم را از مصاديق آيه شريفه «فَلْيَنظُرِ الْاءِنسَـنُ إِلَى طَعَامِهِ۲؛ انسان بايد به خوراك خود نيك بنگرد » مى داند. امام در جواب زيد شحّام كه از معنى طعام پرسيده بود ، مى فرمايد: «عِلمُه الّذى يأخذه عمّن يأخذه» ۳ ؛ علمى كه از كسى مى گيرد.
همانگونه كه انسان مى بايد مواظب طعام و خوراكش باشد ، تا غذايى آلوده را در درون جاى ندهد و جسم خويش را به خباثت نيالايد ، بايستى روح خود را نيز نگهبانى كند ، پاكى آن را حفظ نمايد و به گفته هاى خبيثان آلوده نسازد.
اين پاسدارى هميشگى و نقد همواره كلام و حديث و علم ، نه فقط در حوزه گفته هاى ديگران و ديگر انديشان است ، كه به همان شدّت در حوزه درونى شيعه نيز سفارش شده است. هرگاه مسئله ، مربوط به دين گردد و سعادت و شقاوت ابدى به ميان آيد ، تفاوتى بين دوست و دشمن نمى ماند.
روايات ، در صدد ساختن فرهنگ دينى ، جهان بينى دينى و رفتار دينى هستند ، و با همين نگاه است كه كج انديشان و باطل پرستان ، رخنه در آن را مغتنم شمرده و بر سخنان حاكى از انديشه هاى پست دنيا طلبانه خود ، رنگ و لعاب دين و حديث نشانده اند ، تا ساده انديشان را خريدار متاع خويش كنند. در همين فضاست كه امام باقر عليه السلام هشدارى

1.كتاب سليم بن قيس هلالى ، ج ۲ ، ص ۶۲۶ ـ ۶۲۸.

2.سوره عبس ، آيه ۲۴.

3.الكافى ، ج ۱ ، ص ۵۰ ، ح ؟؟؟.


در پرتوِ حديث
44

و آخرين اين چهار نفر ، بر پيامبر خدا دروغ نبسته است. دروغ را دشمن دارد؛ چون از خداوند مى هراسد و پيامبر خدا را بزرگ مى شمرد. فراموش نكرده ، بلكه آنچه شنيده ، به همان صورت حفظ كرده است و آن را بدون كاستى و فزونى نقل مى كند. ناسخ را از منسوخ مى شناسد ، پس به ناسخ عمل مى كند و منسوخ را رها مى سازد.
كلام حضرت ادامه دارد و مى توان آن را در كافى مطالعه كرد. ۱ افزون بر اين ، طبرسى در احتجاج نيز گزارشى از سليم نقل مى كند كه ترسيمى ديگر از وضعيت آن روزگار است. ۲
سپس حضرت على عليه السلام سخنانى مى فرمايد كه قسمت دوّم ادعاى مقاله را مستدل مى كند؛ يعنى لزوم مراجعه به پاسداران راستين دين و عرضه شنيده ها و روايات بر آنان.
حضرت مى فرمايد:
و من هميشه ، يك بار در روز و يك بار در شب ، بر پيامبر خدا وارد مى شدم. حضرت براى من خلوت مى نمود و با او هر جا كه مى چرخيد ، مى چرخيدم. و صحابه حضرت رسول صلى الله عليه و آله به يقين مى دانند كه حضرت با هيچ كس به جز من اين گونه معاشرت نداشت. گاهى هم ايشان به منزل من مى آمد. هرگاه به منزلش مى رفتم ، زنانش را دور مى كرد و پيش او جز من كسى نمى ماند ، و هرگاه او براى خلوت كردن با من به منزلم مى آمد ، فاطمه و هيچ يك از پسرانم از نزد من بر نمى خاستند.
هرگاه سؤال مى كردم ، پاسخم مى داد و هرگاه ساكت مى ماندم و پرسش هايم پايان مى گرفت ، او آغاز مى كرد. هيچ آيه اى از قرآن بر رسول اللّه نازل نشد ، مگر اين كه بر من خواند و بر من املاء نمود تا آن را با خط خود نوشتم ، و تأويل و تفسير ، ناسخ و منسوخ ، محكم و متشابه و خاص و عام آنها را به من ياد داد. و از خداوند خواست كه فهم و حفظ آنها را به من عطا كند. پس هيچ آيه اى را از كتاب خدا و هيچ علمى كه املاء كرده و نوشته بودم از آن زمان كه دعا كرد ، از ياد نبردم. و هيچ چيز از حلال و حرام كه خداوند به او ياد داده بود و هيچ امر و نهى ، بوده يا خواهد بود و هيچ كتاب نازل شده بر احدى قبل از او از طاعت يا معصيت ، نبود ، مگر اين كه آن را به من ياد داد و حفظ كردم و حتى يك حرف هم فراموش نكردم.

1.الكافى ، ج ۱ ، ص ۶۳ ، ح ۱.

2.الاحتجاج ، ج ۲ ، ص ۱۸.

  • نام منبع :
    در پرتوِ حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 318639
صفحه از 410
پرینت  ارسال به