را كه حديث خوانده مى شد ، بر عهده گرفتند.
اين ، درست همان روش اعتدالى بر گرفته از كلام الهى « فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ »۱
مى باشد ، يعنى نفى خط افراط: گوش به هيچ سخنى نسپريد ، و نيز طرد خط تفريط: هر چه گفتند ، بپذيريد. تحذيرها و هشدارهاى امامان عليهم السلام ، به معنى سردر گريبان عزلت كردن نيست تا حديث نگاران ، خود را از فرآورده هاى ديگر علوم و دانش هاى بشرى محروم كنند ، هيچ گونه ارتباط علمى با دگر انديشان حوزه آن روز برقرار نسازند و در حصرى خود ساخته ، فراموش شوند. ۲ بلكه آنان را در طلب حديث روانه مى ساختند و همواره از فتاوى و احكام قضايى و حقوقى معاصرين خود پرسش مى كردند و گفته ها و سنّت هاى رايج را جويا مى شدند.
آنگاه خواستار اين مى شدند كه آن حديث و علم فراگرفته را بر ايشان عرضه كنند و صحّت و سقم آن را از ايشان بخواهند. كلينى نمونه اى را نقل مى كند كه ربط تنگاتنگى با عنوان مقاله دارد. او به طريقش از محمّد بن فلان واقفى نقل مى كند كه امام كاظم عليه السلام از پسر عموى او كه فردى زاهد و عابد بوده است ، مى خواهد در طلب معرفت روان شود و به او مى فرمايد:
اذهب فتفقّه و اطلب الحديث ، قال: عمّن؟ قال: عن فقهاء أهل المدينة ، ثمّ أعرض عليَّ الحديث؛۳برو و فقه بياموز و حديث بطلب. پرسيد: از چه كسى؟ فرمود: از فقيهان مدينه ، سپس آن حديث را بر من عرضه كن.
اين برخورد فكرى ، نشان دهنده نقش ديگرى براى امامان عليه السلام است ، آنان افزون بر انتقال امانتدارانه سنّت نبوى و فرهنگ دينى ، در گرداب جريان هاى گونه گون زمانه ، چون ستون استوار مى ايستادند و در برخورد با انديشه هاى مخالف ، فعّال و پرتلاش حاضر
1.سوره زمر ، آيه ۱۷ و ۱۸.
2.بنگريد : الكافى ، ج ۷ ، ص ۲۶ ، ح ۱ و ص ۱۳۰ ، ح ۱ و ص ۴۲۹ ، ح ۱۳ ، ج ۴ ، ص ۱۴۶ ، ح ۵ و ص ۲۶۷ ، ح ۳ ؛ تهذيب الأحكام ، ج ۶ ، ص ۲۹۸ ، ح ۳۸ ؛ ج ۷ ، ص ۴۱۵ ، ح ۳۲.
3.الكافى ، ج ۲ ، ص ۳۵۲ ، ح ۸ .