محدثان تاريخ نگار دادند. جالب توجه است كه اين قاعده ، خود در ضمن عرضه حديث مشهور «حدّث عن بنى اسراييل ولا حرج» به دست آمده است. عرضه كننده حديث ، عبد الاعلى بن أعين است. او به امام صادق عليه السلام عرض مى كند:
جُعلت فداك ، حديث يرويه الناس أنّ رسول اللّه قال : حدّث عن بنى إسرائيل ولا حرج ، قال : نعم ، قلت : فنحدّث عن بنى إسرائيل بما سمعنا ولا حرج علينا؟ قال : أما سمعت ما قال : كفى بالمرء كذبا أن يحدّث بكلّ ما سمع؟ فقلت : و كيف هذا؟ قال : ما كان فى الكتاب أنّه كان فى بنى إسرائيل فحدّث أنّه كان فى هذه الاُمّة و لا حرج ؛فدايت شوم ، حديثى از حضرت رسول صلى الله عليه و آله است كه مردم آن را نقل مى كنند:
«از بنى اسراييل حديث بگوييد ، و اشكالى نيست» امام صادق عليه السلام فرمود: آرى.
گفتم: پس هر چه مربوط به بنى اسرائيل شنيديم ، نقل كنيم و اشكالى ندارد؟ امام گفت: مگر نشنيده اى كه در دروغگويى مرد ، همين بس كه هر چه شنيد ،نقل كند؟! گفتم: پس چگونه مى شود؟
فرمود: آنچه در قرآن مربوط به بنى اسرائيل است ، بگو كه در اين امت هم واقع مى شود و مشكلى نيست.
علّامه مجلسى در بيان و شرح كلام امام ، به حديث ديگرى از حضرت رسول صلى الله عليه و آله اشاره مى كند كه هر چه در بنى اسراييل واقع شده ، در اين امت هم خواهد شد. و نيز مى گويد: حديث بر اين مطلب دلالت دارد كه گفته ها را بدون اعتماد از درستى اشان نمى توان نقل كرد.
نمونه هاى ديگرى از اين ترغيب را در بخش «عرضه حديث در زمان امام صادق عليه السلام » ارائه خواهيم كرد .
اكنون براى اثبات اين نكته كه عرضه حديث يك جريان هميشگى و همزاد با نقل حديث بوده است ، نمونه هايى را از كتاب هاى كهن حديث گزارش مى كنيم. نمونه هايى كه هر يك ، نقطه هايى كوچك اند و اتصال آنها ، تصويرى نيمه روشن از اين جريان بزرگ را به ما نشان مى دهد. جريانى كه بر اساس نيازها ، ضرورت ها و محدوديت ها ، شدّت و ضعف پيدا كرده است و انگيزه هاى مختلف ، به آن سمت و سويى متعدّد بخشيده است.