57
در پرتوِ حديث

شخصى به امام باقر عليه السلام عرض كرد: فدايت شوم! اينان از اميرمؤمنان روايت مى كنند كه او در كوفه و بر منبر فرمود: اگر حتى يك روز از عمر دنيا باقى مانده باشد ، خداوند آن را چنان طولانى مى كند ، تا مردى را از خاندانم برانگيزد كه جهان را پر از عدل و داد كند ، آنگونه كه از ظلم و ستم پر گشته است.
حضرت باقر عليه السلام آن را تصديق كرد.
6 . معمر بن خيثم نيز حديثى از حضرت على عليه السلام را بر امام باقر عرضه نموده ولى امام باقر عليه السلام آن را تأييد نكرده است. ويژگى ديگر اين عرضه ، مستقيم نبودن آن است ، يعنى در طى يك سؤال و جواب ، راوى عمل خويش را به حديثى مستند كرده و آن حديث ، مورد پرسش امام قرار گرفته است ، نه اين كه از آغاز ، راوى به جهت عرضه حديث به خدمت امام شتافته باشد. متن اين عرضه را شيخ طوسى آورده است:
معمر بن خيثم: قال لى أبو جعفر عليه السلام : ما تُكنّى؟ قال: ما اكتنيتُ بعد ، و ما لى من ولد و لا امرأة ولا جارية ، قال فما يمنعك من ذلك؟ قلت: حديث بلغنى عن على عليه السلام ، قال: و ما هو؟ قلت: بلغنا عن عليّ عليه السلام أنّه قال: من اكتنى و ليس له أهل فهو أبو جَعْرٍ ، فقال أبو جعفر عليه السلام : شَوهٌ ، ليس هذا من حديث عليّ عليه السلام ، إنّا لنكنّى أولادنا في صغرهم مخافة النبز أن يلحق بهم؛۱معمر بن خيثم مى گويد: امام باقر عليه السلام از كنيه من پرسيد. گفتم: هنوز كينه نگرفته ام ، چون فرزند و زن و كنيزى ندارم. فرمود: چه چيز مانع تو شده است؟
گفتم: حديثى كه از حضرت على عليه السلام رسيده است.
گفت: آن چيست؟
گفتم: از حضرت على عليه السلام به ما چنين رسيده كه او فرمود: هر كس كنيه انتخاب كند ، بدون اين كه زن و فرزندى داشته باشد ، پست و بى احترام است.
امام باقر عليه السلام فرمود: دور باد ، اين حديث على عليه السلام نيست. ما خود ، فرزندانمان را كنيه مى دهيم ، در حالى كه هنوز كوچكند ، زيرا مى ترسيم نامى زشت بر آنها بگذارند.

7 . عرضه جالب ديگرى كه كلينى آن را نقل كرده ، عرضه حديث منسوب به امام باقر عليه السلام بر خود ايشان است. عمرو بن رباح حديثى مربوط به طلاق مى شنود و براى فهم

1.تهذيب الأحكام ، ج ۷ ، ص ۴۳۸ ، ح ۱۴ .


در پرتوِ حديث
56

باقر عليه السلام انكار كرد و استدلال كرد كه حضرت رسول اللّه ساكن مدينه بود و ميقات او ذوالحليفه ، و بين اين دو ، شش ميل فاصله است ، و اگر اين ، فضيلت بود ، حضرت مى بايد از مدينه محرم مى گشت. بر خلاف اين گفته ، على عليه السلام مى فرمود: تا ميقات ، از لباس خود بهره جوييد. 4 . سدير الصيرفى: قلت لأبى جعفر عليه السلام : حديث بلغنى عن الحسن البصرى ، فإن كان حقّا فإنّا للّه و إنّا إليه راجعون. قال و ما هو؟ قلت: بلغنى أنّ الحسن كان يقول: لو غلّى دماغَه حرُّ الشمس ما استظلّ بحائطٍ صيرفى ، ولو تبقّرت كبده عطشاً لم يستسق من دار صيرفى ماءً ، و هو عملى و تجارتى ، و فيه نبت لحمى و دمى ، و منه حجّى و عمرتى. فجلس ، ثمّ قال: كذب الحسن ، خذ سواءً و أعط سواءً ، فإذا حضرت الصلاة فدع ما فى يدك و انهض إلى الصلاة ، أما علمت أنَّ أصحاب الكهف كانوا صيارفة؟ 1 ؛ سدير صرّاف مى گويد: به امام باقر عليه السلام عرض كردم: حديثى از حسن بصرى به من رسيده است كه اگر درست باشد ، در خاك عزا خواهم نشست. امام گفت: آن چيست؟ گفتم: حسن مى گويد: «اگر حرارت خورشيد مغزش را به جوش آورد ، در سايه ديوار صراف نخواهد رفت ، و اگر جگرش از تشنگى بسوزد [ سوراخ شود ] ، از خانه صراف آب نمى طلبد». در حالى كه صرّافى شغل و تجارت من است ، و گوشت و خون و حج و عمره من از آن است.
امام باقر نشست ، سپس فرمود: حسن دروغ مى گويد ، مساوى بده و بستان ، و هنگام نماز ، آنچه در دست دارى بنه و به نماز روانه شو. مگر نمى دانى كه اصحاب كهف صراف بودند؟!

5 . محمّد بن مروان از راويانى است كه شاهد عرضه حديث بر امام باقر عليه السلام بوده است و آن را چنين گزارش مى كند:
قال رجل: جُعلت فداك ، إنّهم يروون أنّ أمير المؤمنين عليه السلام قال بالكوفة على المنبر: لو لم يبق من الدنيا إلّا يوم ، لطوّل اللّه ذلك اليوم حتّى يبعث اللّه رجلاً منّى يملأها قسطا وعدلاً كما مُلئت ظلما و جورا ، فقال أبو جعفر عليه السلام : نعم؛ 2

1.تهذيب الأحكام ، ج ۶ ، ص ۳۶۳ ، ح ۱۶۱ ؛ كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج ۳ ، ص ۱۵۹ ، ح ۳۵۸۳ ؛ كنزالعمّال ، ج ۴ ، ص ۴۳ ، ح ۹۴۱۹ كه نهى از صرّافى در حديثى از ابى بكرة به رسول اللّه نسبت داده شده است .

2.غيبت طوسى ، ص ۴۶ ، ح ۳۰ .

  • نام منبع :
    در پرتوِ حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 317307
صفحه از 410
پرینت  ارسال به