حتى به مقدار يك نماز مى ماند ، مى تواند آن را تمام به جا آورد. ۱ مدتى بعد ، عبد الرحمن مى شنود كه امام كاظم ، هشام را به اتمام نماز دستور داده و دليل آن را تقيه از مردم مى داند ۲ . عبد الرحمن كه از راويان آشنا با فقه و احكام بوده و به احتمال فراوان روايات متعدد در اين موضوع را مى دانسته است ،اين دليل را نمى پذيرد؛ زيرا بعضى از روايت ها ، علت تمام خواندن نماز را استحباب اكثار نماز در حرم مكّه و مدينه مى دانند ۳ . از اين رو ، به حضور امام كاظم مى رسد و حديث هشام را عرضه مى كند. امام در پاسخ ، حدس اورا تأييد مى كند و مى فرمايد:
... لا ، كنت أنا و من مضى من آبائى إذا وردنا مكّة أتممنا الصلاة و استترنا من الناس؛نه ، من وپدران درگذشته ام ، به هنگام ورود به مكّه ، نماز را تمام خوانده ايم ، در حالى كه مردم هم ما را نمى ديده اند.۳ . الحسن بن صدقة: سألت أبا الحسن فقلت: إنّ بعض أصحابنا روى أنّ للرجل أن ينكح جارية ابنه و جارية بنته ، ولى ابنة ولابنتى جارية اشتريتها لها من صداقها ، أفيحلّ لى أن أطأها؟ فقال: لا إلاّ بإذنها؛۴حسن بن صدقه مى گويد: از امام كاظم پرسيدم : فردى از دوستانمان روايت كرده است كه مرد مى تواند با كنيز پسر خود و كنيز دخترش آميزش كند ، و دختر من كنيزى دارد كه از مهريه اش براى او خريده ام. آيا آميزش با اين كنيز بر من حلال است ؟ حضرت فرمود: نه ، مگر با اجازه دخترت.
امام در ادامه سخن ، صورت هاى مختلف مسئله و مفهوم حديث عرضه شده را توضيح مى دهد.
4 . حسن بن صدقه عرضه اى ديگر نيز داشته است . او مانند بيشتر شيعيان ، احاديث «سهو النبى» را نمى توانسته است بپذيرد. از جمله اين احاديث ، حديث مشهور «ذو
1.تهذيب الأحكام ، ج ۵ ، ص ۴۲۶ ، ح ۱۲۷.
2.در جوامع روايى ،به حديث هشام دست نيافتم. شيخ طوسى مضمون آن را در عرضه اى بر امام صادق از معاوية بن وهب گزارش كرده است (تهذيب الأحكام ، ج ۵ ، ص ۴۲۸ ، ح ۱۳۱).
3.الكافى ، ج ۴ ، ص ۵۲۴ ، ح ۱ .
4.الكافى ، ج ۵ ، ص ۴۷۱ ، ح ۶.