87
در پرتوِ حديث

۳ . محمّد بن إسماعيل الرازى عن أبى جعفر الثانى عليه السلام : قلت له: جُعلت فداك ، ما تقول فى الصوم ، فإنّه قد روى أنّهم لا يُوفّقون لصومٍ؟ فقال: أما إنّه قد اُجيبت دعوة الملك فيهم ، فقلت: و كيف ذلك ، جُعلت فداك؟
قال: إنّ الناس لمّا قتلوا الحسين صلوات اللّه عليه ، أمر اللّه تبارك و تعالى ملكا ينادى: أيّتها الأمّة الظالمة القاتلة عترة نبيّها ، لا وفّقكم اللّه لصومٍ و لا فِطرٍ ؛۱
محمّد رازى مى گويد: به امام جواد عليه السلام عرض كردم: فدايت شوم! در مورد روزه چه مى گويى ؟ چنين نقل شده كه آنان (قاتلان حسين عليه السلام ) موفق به روزه دارى نمى شوند. امام گفت : آگاه باش كه نفرين فرشته در آنان كارساز شده است. گفتم: چگونه؟ فدايت شوم!
فرمود : هنگامى كه مردم امام حسين ـ صلوات اللّه عليه ـ را كشتند ، خداوند ـ تبارك وتعالى ـ دستور داد كه فرشته اى ندا دهد : اى امت ستمكار و قاتل فرزندان پيامبرتان! خداوند شما را به روزه و افطار موفق ندارد.

تفصيل واقعه و حديث عرضه شده را كلينى و صدوق نقل كرده اند ۲ .

عرضه مجموعه هاى روايى

گونه ديگر عرضه بر امام جواد عليه السلام ، عرضه كتاب هاى روايى اصحاب دو امام بزرگ ، حضرت باقر و حضرت صادق عليه السلام است. كتاب هايى كه بخش بزرگى از روايات اهل بيت عليهم السلام را در بر دارد. عرضه كننده اين مجموعه بزرگ كه تأييد كلّى امام را براى كتاب هاى شيعه به ارمغان مى آورد ، از اشعريان قم است. محمّد بن الحسن بن ابو خالد ، مشهور به شنبولة يا شينولة ، به امام جواد عليه السلام عرض مى كند :
جُعلت فداك ، إنّ مشايخنا رووا عن أبى جعفر و أبى عبد اللّه عليه السلام ، و كانت التقيّة شديدة ، فكتموا كتبهم فلم تروَ عنهم ، فلمّا ماتوا صارت تلك الكتب إلينا.
فقال: حدّثوا بها ، فإنّها حقٌ؛ 3
فدايت گردم! استادان ما از امام باقر و امام صادق عليهماالسلام روايت كردند ، ولى به سبب تقيّه

1.الكافى ، ج ۴ ، ص ۱۶۹ ، ح ۱ ؛ علل الشرايع ، ج ۲ ، ص ۷۵ .

2.الكافى ، ج ۴ ، ص ۱۷۰ ، ح ۳ ؛ كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج ۲ ، ص ۱۷۵ ، ح ۲۰۵۹.

3.الكافى ، ج ۱ ، ص ۵۳ ، ح ۱۵ .


در پرتوِ حديث
86

عبد الجبّار بن المبارك النهاوندى: أتيت سيّدى سنة تسع و مئتين ، فقلت له: جُعلت فداك ، إنّى رويت عن آبائك أنّ كلّ فتح فُتح بضلال فهو للإمام ، فقال: نعم؛۱ عبدالجبار بن مبارك نهاوندى مى گويد: در سال دويست و نه به خدمت سرورم رسيدم و عرض كردم: فدايت شوم! براى من از پدرانت روايت شده كه «غنايم جنگى» در زمان پيشوايان گمراه ، براى امام عصر عليه السلام است. ايشان فرمود: آرى.
عبدالجبار پس از تأييد امام ، خود را بنده ايشان مى خواند ، سپس نسبت به ازدواج و حجّ و كسب و كارش ار امام حليّت مى طلبد و مدّت ها بعد و آنگونه كه خود مى گويد ، به سال دويست و سيزده به خدمت امام مى رسد و آزادى خود را مى گيرد. امام آزادى او را مكتوب هم مى كند. كشّى همه اين قضايا را نقل مى كند و از جمله ، مكتوب امام را هم گزارش كرده است. از آنجا كه در اين مكتوب به جاى عبدالجبار بن مبارك ، عبداللّه بن المبارك آمده است ، بحث هايى را در علم رجال پديد آورده است. حضرت آيت اللّه خويى رحمه الله به نقل اين واقعه از سوى ابن شهر آشوب اشاره كرده كه آن را در احوال امام ابو جعفر باقر عليه السلام آورده و تاريخ آن را نيز 113 ذكر كرده است و از اين رو ، آن را با گزارش كشّى در تعارض مى بيند. ۲ از اين رو ، شايد تصور شود كه بهتر است ميان گزارش كشّى و ابن شهر آشوب جمع كرده و با توجه به تاريخِ 113 هجرى ، اين عرضه را از سوى عبداللّه بن مبارك و بر امام محمّد بن على الباقر عليه السلام بشماريم ، نه امام محمّد بن على الجواد عليه السلام ، امّا با مراجعه به شرح حال همه عبداللّه بن مبارك هاى عنوان شده در رجال ، به دست مى آيد كه هيچ يك با امام باقر عليه السلام هم طبقه نيستند ، مگر اين كه عبداللّه بن مبارك نهاوندى از معمّرين باشد و حدود يك قرن زيسته باشد. بقيه افراد عنوان شده به نام عبداللّه بن مبارك نيز مشكلات ديگرى دارند . اشكال گزارش كشّى اگر تصحيف در نسخه نباشد ، توجيهات متعدّد ديگرى دارد كه صاحب قاموس الرجال برخى از آنها را بر شمرده است ۳ .

1.رجال كشّى ، ج ۲ ، ص ۸۳۹ ، شماره ۱۰۷۶ .

2.معجم رجال الحديث ، ج ۱۰ ، ص ۲۸۵ ، شماره ۶۲۵۷.

3.قاموس الرجال ، ج ۶ ، ص ۶۰ ، ح ۳۹۴۸ و ص ۶۶ ، شماره ۴۴۸۴.

  • نام منبع :
    در پرتوِ حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 304400
صفحه از 410
پرینت  ارسال به