99
در پرتوِ حديث

بوَبَر الأرانب ، فوقّع: يجوز ، و روىَ عنه أيضا: أنّه لا يجوز ، فأىّ الخبرين يُعمل به؟
فأجاب: إنّما حَرّمَ فى هذه الأوبار و الجلود ، فأمّا الأوبار وحدها فكلٌّ حلالٌ؛ 1 حميرى: براى ما چنين روايت شده كه از امام هادى عليه السلام در باره نماز در پوست خزر كه با كرك خرگوش پوشيده شده است ، سؤال شد. امام نوشت: جايز است. و همچنين از او روايت شده كه جايز نيست. به كدام روايت عمل شود؟
امام پاسخ داد: در اين توقيع ، كرك و پوست تحريم شده ، و امّا كرك به تنهايى حلال است .

حديث عرضه شده نخست ، در جوامع روايى نقل شده است و زمينه بحث و پرس و جو را روشن مى كند و دليل تفسير «صاحب العسكر» به امام هادى عليه السلام نيز همين گزارش است. 2 گفتنى است حديث عرضه شده و اصل توقيع ، از نظر فقهى و موازين به دست آمده از ساير احاديث ، نيازمند تفسير هستند كه در كتاب هاى فقه بدان پرداخته شده است.
4 . افزون بر حميرى ، محمّد بن صالح همدانى نيز عرضه حديثى داشته است. او كه از وكيلان امام زمان عليه السلام بوده 3 ، در معرض طعنه ها و زخم زبان هاى اطرافيان خود قرار مى گيرد و در مكاتبه اى به امام از اين وضعيت شكوه مى كند. او مى گويد :
كتبت إلى صاحب الزمان عليه السلام : إنّ أهل بيتى يؤذونى و يقرعونى بالحديث الّذى روىَ عن آبائك عليه السلام أنّهم قالوا: خدّامنا و قوّامنا شرار خلق اللّه ، فكتب: ويحكم! ما تقرؤون ما قال اللّه تعالى: «وَ جَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتِى بَارَكْنَا فِيهَا قُرًى ظَـهِرَةً» ؟! فنحن واللّه القرى الّتى بارك اللّه فيها و أنتم القرى الظاهرة؛ 4 به امام زمان (عج) نوشتم: خانواده ام مرا مى آزارند و با حديثى كه به پدرانت نسبت مى دهند ، مرا خوار و خفيف مى سازند.
آنان نقل مى كنند كه پدرانت گفته اند: خدمتگزاران و كارگزاران ما ، بدترين مخلوقات خداوند هستند.
امام در پاسخم نگاشت: واى بر شما! مگر نخوانده ايد كه خداوند متعال [ در قرآن ]

1.الاحتجاج ، ص ۴۹۲ .

2.وسائل الشيعة ، ج ۴ ، ص ۳۶۲ ، ح ۲ .

3.معجم رجال الحديث ، ج ۱۶ ، ص ۱۸۴ ، ح ۱۰۹۶۷ .

4.غيبت طوسى ، ص ۳۴۵ ، ح ۲۹۵ ؛ بحار الأنوار ، ج ۵۱ ، ص ۳۴۳ ، ح ۱.


در پرتوِ حديث
98

اين مكاتبه ، نمونه اى را مى آوريم كه شبيه آن در بخش عرضه بر امام هادى عليه السلام ـ نمونه پنجم ـ گذشت ، و كلام امام در اينجا مى تواند ناظر به آن باشد.
سأل عن سجدة الشكر بعد الفريضة ، فإنّ بعض أصحابنا ذكر أنّها «بدعة» ، فهل يجوز أن يسجدها الرجل بعد الفريضة؟ و إن جاز ففى صلاة المغرب هى بعد الفريضة أو بعد الأربع ركعات نافلة؟
فأجاب عليه السلام : سجدة الشكر من ألزم السنن و أوجبها ، و لم يقل إنّ هذه السجدة بدعة إلّا من أراد أن يحدث بدعة فى دين اللّه ، فأمّا الخبر المروى فيها بعد صلاة المغرب و الاختلاف فى أنّها بعد الثلاث أو بعد الأربع ، فإنّ فضل الدعاء و التسبيح بعد الفرائض على الدعاء بعقيب النوافل ، كفضل الفرائض على النوافل ، و السجدة دعاء و تسبيح ، فالأفضل أن تكون بعد الفرض ، فإن جُعلت بعد النوافل أيضا جاز؛ 1
از سجده شكر پس از نماز واجب پرسيد كه برخى آن را بدعت مى دانند ، و آيا جائز است آن را پس از نماز به جا آورد؟ واگر جائز مى باشد ، در نماز مغرب ، پس از سه ركعت واجب است يا پس از چهار ركعت نافله آن ؟
امام پاسخ داد: سجده شكر از ضرورى ترين و لازم ترين سنّت ها است ، و كسى اين سجده را بدعت نخوانده ، مگر شخصى كه خود قصد بدعت گزارى در دين را دارد . اما حديث روايت شده ، مربوط به نماز مغرب كه پس از سه ركعت است يا چهار ركعت . همانا برترى دعا و تسبيح پس از نماز واجب بر دعاى پس از نافله ، مانند برترى خود واجب بر نافله است ، و سجده شكر ، دعا وتسبيح است. از اين رو ، بهتر است پس از سه ركعت واجب انجام شود ، و اگر پس از چهار ركعت نافله هم به جا آورده شود ، جائز است.
3 . از حميرى مكاتبه اى ديگر نيز در دست است كه آن را در سال 308 هجرى نگاشته ، و از دو مكاتبه قبلى عرضه هاى بيشترى در بر دارد. عرضه هاى مربوط به روزه ماه رجب و فروش مال وقفى و مهريه زنان از آن جمله اند. ما يك نمونه را براى زمينه سازى بحث انگيزه هاى عرضه ذكر مى كنيم ، و دو نمونه ديگر را در همان جا مى آوريم.
حميرى: روىَ لنا عن صاحب العسكر عليه السلام أنّه سُئل عن الصلاة فى الخزّ الّذى يُغَشّ

1.الاحتجاج ، ص ۴۸۵ .

  • نام منبع :
    در پرتوِ حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 318838
صفحه از 410
پرینت  ارسال به