شرح احادیث اخلاقی پیامبر اکرم(ص)

عفت‏

قال على عليه السلام:

«تَمامُ الْعَفافِ الرِّضا بِالْكَفافِ».[۱]

بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۴۱۹.

حضرت على عليه السلام مى‏فرمايد: «كمال عفت اين است كه انسان به آنچه كه دارد راضى باشد».

شرح:

عفّت در لغت به معناى خوددارى و امتناع است‏[۲]و در اصطلاح به معناى خوددارى از شهوت‏رانى حرام است.

راغب در مفردات مى‏گويد: «

العِفَّةُ حُصولُ حالَةٍ لِلنَّفْسِ تَمْتَنِعُ بِها عن غَلَبَةِ الشَّهْوَةِ، وَالمُتَعَفِّفُ، المُتَعاطِى لِذلِكَ بِضَرْبٍ مِنَ المُمارِسَةِ وَالقَهْرِ وَأصْلُه الاقْتِصارُ على تَناوُلِ الشَّى‏ءِ القَليلِ‏

عفت، بوجود آمدن حالتى براى نفس انسان است كه او را از غلبه يافتن شهوت حفظ مى‏كند و عفيف كسى است كه اين حالت را بر اثر تمرين و تلاش بدست مى‏آورد و ريشه آن اكتفا كردن بر استفاده از امكانات كم است».[۳]

در ميان علماى علم اخلاق معروف است كه اخلاق فضيلت ميانه و معتدلى است بين افراط و تفريط اخلاقى كه رذيله هستند. آنها براى اخلاق معتقد به چهار

خلق اصلى هستند كه عبارتند از: شجاعت، عفّت، حكمت و عدالت كه اساس و پايه تمام علم اخلاق است، پس عفّت فضيلت و حدّ اعتدال قوّه شهويّه است آن هم به معناى عام كلمه كه هر جاذبه‏اى را نسبت به چيزى قوّه شهويّه مى‏گويند مانند جاذبه مال، مقام، شهوت جنسى و غيره كه اگر از حد بگذرد، حرص است و اگر به حدّ اعتدال نرسد، تنبلى و ركورد است و اگر حدّ اعتدال باشد عفاف است.

مى‏گويند ثروتهاى دنيا در سه مرحله مصرف مى‏شود:

اوّل: ضرورتهاست كه حداقل ضروريات زندگى لباس، غذا، و مسكن است.

دوم: مسير رفاهى است كه مقدارى از مرحله اوّل بالاتر است.

سوم: شهوت و هوسهاست، آمار نشان مى‏دهد كه قسمت عمده اموال دنيا در اين مرحله مصرف مى‏شود.

اگر زندگى كسى مرحله اوّل باشد بارش سبك است و اگر دومى و معتدل باشد عفيف است و اگر به مرحله سوم رسيد مايه بدبختى است و بار به قدرى سنگين است كه از طريق مشروع قابل حل نيست و حلال و حرام با هم مخلوط مى‏شود.

انسان بايد قانع باشد در غير اين صورت حدّى براى توقّف ندارد.

عفّت نيز مانند ساير صفات كمال، از مراتبى برخوردار است، كه بالاترين مرتبه آن، خوددارى و پرهيز از تمام محرّمات و نافرمانيهاست و به پرهيز از محرّمات شهوانى محدود نمى‏شود.

حضرت على عليه السلام به محمّدبن ابى بكر فرمود:

«اعْلَم أَنَّ أفضَلَ العِفَّةِ الوَرَعُ فى دينِ اللَّهِ وَ العَمَلُ بِطاعَتِهِ‏؛ بدان كه برترين پاكدامنى پرهيزگارى در دين خدا و عمل به طاعت پروردگار است».[۴]

بنابراين خوددارى از شهوت‏حرام، از بزرگترين و دوست داشتنى‏ترين مراتب عفّت است. رسول اكرم صلى الله عليه و آله مى‏فرمايد: «

أحَبُّ الْعفافِ الَى اللهِ تعالى، عِفَّةُ الْبَطْنِ وَالْفَرجِ‏؛ محبوب‏ترين پاكى نزد خداى تعالى، پاكى شكم و شهوت جنسى است».[۵]

امام على عليه السلام خطاب به‏ كميل‏ مى‏فرمايد: «يا كُمَيْلُ انَّ احَبَّ ما تَمْتَثِلُهُ العِبادُ إلى اللَّهِ بَعْدَ الإقرارِ بِهِ وبأَوْليائِهِ التَّعَفُّفُ وَالتَّحَمُّلُ والاصْطِبارُ

؛ محبوب‏ترين چيزى كه بندگان خدا اطاعت فرمانش را در آن مى‏كنند بعد از اقرار به خدا و اوليايش سه چيز است:

عفّت، تحمّل و صبر».[۶]

و از آن حضرت مى‏خوانيم: «

ما الُمجاهِدُ الشَّهيدُ فى سَبيلِ اللَّه بِأَعْظَمَ أَجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ، لَكادَ الْعَفيفُ أن يَكونَ مَلَكاً مِنَ الْمَلائِكةِ؛ مجاهد شهيد در راه خدا اجرش بيشتر از كسى نيست كه قدرت بر گناه دارد امّا خويشتندارى مى‏كند، چنين شخصى نزديك است كه فرشته‏اى از فرشتگان خدا باشد».[۷]

هرچه عفّت بيشتر شود، حيا هم بيشتر مى‏شود و درجه غيرت هركس به اندازه درجه عفّت اوست و ميزان عفّت هر كس به قدر غيرت اوست.

امام على عليه السلام مى‏فرمايد: «

دَليلُ غِيْرَةِ الرَّجُلِ عِفَّتُهُ‏؛ پاكدامنى مرد دليل بر غيرت‏مند بودن اوست».[۸]

و فرمود: «...

وَعِفَّتُه على قَدْرِ غِيرَتِهِ‏؛ و پاكدامنى او به ميزان غيرت اوست».[۹]

و فرمود: «

مَنْ عَفَّتْ أَطْرافُهُ حَسُنَت أوصافُهُ‏؛ كسى كه چشمش را پاك نگه دارد اوصاف و اخلاقش نيكو گردد».[۱۰]

و نيز فرمود: «

لا تَكْمُلُ المَكارِمُ، إلّابالعَفافِ والإيثارِ؛ فضايل اخلاقى جز با پاكدامنى و ايثار كامل نمى‏گردد».[۱۱]

و فرمود: «

الْعَفافُ يَصونُ النَّفْسَ وَ يُنَزِّ هُها عَنِ الدَّنايا؛ پاكدامنى نفس را محافظت كرده و آن را از پستها دور نگه مى‏دارد».[۱۲]

و فرمود: «

مَنْ عَفَّ خَفَّ وِزْرُهُ، وَ عَظُمَ عِندَاللَّهِ قَدرُهُ‏؛ هركس پاكدامنى پيشه كند، بار گناهانش سبك مى‏شود و مقامش نزد خداوند بالا مى‏رود».[۱۳]

و فرمود: «

إذا أَرادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَيْراً أعَفَّ بَطنَهُ وَ فَرْجَهُ‏؛ هنگامى كه خداوند نسبت به كسى اراده نيكى داشته باشد، شكم و دامن او را پاك مى‏گرداند».[۱۴]

امام صادق عليه السلام مى‏فرمايد: «

عِفّوا عَن نِساءِ النّاسِ، تَعِفَّ نِساؤُكُم‏؛ نسبت به زنان مردم پاكدامن باشيد تا نسبت به زنان شما پاكدامن باشند».[۱۵]

پيامدهاى بى عفّتى (شهوت رانى):

  1. فرجام سياه‏

شهوت مانند مارى خوش خط و خال است كه به محض نزديك شدن و تماس با آن، زهر خود را تزريق مى‏كند. لذا بايد مواظب بود تا براى برخوردارى از لذّتى آنى و فانى، به دامى بزرگ و طولانى گرفتار نشويم.

امام على عليه السلام مى‏فرمايد:«أَوَّلُ الشَّهْوَةِ طَرَبٌ وَ آخِرُها عَطَبٌ‏؛ ابتداى شهوت شادى است و پايان آن هلاكت و نابودى است».[۱۶]

  1. اندوه فراوان‏

انسان با پرده درى و باز گذاشتن درهاى اعضا و جوارح خود هميشه در حال نياز

و تشنگى است، اين حالت روانى منشأ افسردگيها، اندوه‏ها و غصّه‏هاى نامحدود مى‏شود و چنين انسان تشنه‏اى دائم به خيال آب، چشم به سراب دارد.

على عليه السلام مى‏فرمايد: «كَمْ مِنْ فَرِحٍ افضى به فَرَحُهُ الى حُزْنٍ مُخَلَّدٍ؛ چه شادمانيهاى زيادى كه شادى آن به اندوه جاودانى ختم مى‏شود».[۱۷]

رسول خدا صلى الله عليه و آله مى‏فرمايد: «رُبَّ شَهْوَةِ ساعَةٍ تُورِثُ حُزناً طَويلًا؛ چه شهوتهايى كه لذتش ساعتى بيش نيست، امّا اندوهى طولانى در پى دارد».[۱۸]

  1. بردگى روح‏

انسانى كه زمام خود را به دست اعضا و جوارحش بسپارد، به اسارت آنها در مى‏آيد.

على عليه السلام مى‏فرمايد: «عَبْدُ الشَّهْوَةِ أسيرٌ لا يَنْفَكُّ أسْرُهُ‏؛ بنده شهوت، اسيرى است كه هرگز از اسارت بيرون نيايد».[۱۹]


[۱]( ۱) بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۴۱۹.

[۲]( ۲) مجمع البحرين، مادّه« عفّت».

[۳]( ۳) مفردات راغب، شماره ۳۳۹.

[۴]( ۱) بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۳۹۰.

[۵]( ۱) تنبيه الخواطر، ص ۲۸۲.

[۶]( ۲) تحف العقول، ص ۱۶۷ با ترجمه.

[۷]( ۳) نهج البلاغه، كلمات قصار، ۴۷۴.

[۸]( ۴) غررالحكم، شماره ۵۴۰۸.

[۹]( ۵) نهج البلاغه، كلمات قصار، ۴۷؛ بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۴.

[۱۰]( ۶) غررالحكم، شماره ۵۴۲۸.

[۱۱]( ۷) همان مدرك، شماره ۵۴۱۸.

[۱۲]( ۱) غررالحكم، شماره ۵۴۲۰.

[۱۳]( ۲) همان مدرك، شماره ۵۴۲۶.

[۱۴]( ۳) همان مدرك، شماره ۹۲۶۳.

[۱۵]( ۴) بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۲۷۰.

[۱۶]( ۵) غررالحكم، شماره ۶۹۴۶.

[۱۷]( ۱) غررالحكم، شماره ۷۳۹۵.

[۱۸]( ۲) بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۸۲.

[۱۹]( ۳) غررالحكم، شماره ۶۹۶۶.