۲۴۰۴.عنه صلى الله عليه و آله :يكونُ في آخرِ الزَّمانِ قَومٌ يَعملونَ المعاصي ، و يَقولونَ : إنَّ اللّهَ قد قَدَّرها علَيهِم ! الرّادُّ علَيهِم كَشاهِرِ سَيفِهِ في سبيلِ اللّهِ . ۱
۲۴۰۵.عنه صلى الله عليه و آله :لا يَدخُلُ الجَنّةَ ......... قَدَريٌّ . ۲
۲۴۰۶.الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن زعَمَ أنّ اللّهَ يَجبُرُ عِبادَه على المعاصي أو يُكلِّفُهُم ما لا يُطيقونَ فلا تأكُلوا ذَبيحَتَهُ ، و لا تَقْبَلوا شَهادَتَهُ ، و لا تُصَلُّوا وَراءهُ ، و لا تُعطُوهُ مِن الزّكاةِ شيئا . ۳
493
المَعاصي لَيسَت بِأمرِ اللّهِ و لا بِمَشيئَتِهِ
الكتاب:
وَ إِذَا فَعَلُوا فاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَ اللّهُ أمَرَنَا بِهَا قُلْ إنَّ اللّهَ لا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَ تَقُولُونَ عَلَى اللّهِ ما لا تَعْلَمُونَ» . ۴
الحديث:
۲۴۰۷.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الأعْمالُ ثَلاثةٌ : فَرائضُ و فَضائلُ و مَعاصٍ، فأمّا الفَرائضُ فبِأمرِ اللّهِ و مَشيئَتِهِ و بِرِضاهُ و بِعلمِهِ و قَدَرِهِ ، يَعْمَلُها العَبدُ فَيَنْجو مِن اللّهِ بها . و أمّا الفَضائلُ فليسَ بأمرِ اللّهِ لكنْ بمَشيئتِهِ و بِرِضاهُ و بِعلمِهِ و بقَدَرِهِ ، يَعْمَلُها العَبدُ فيُثابُ علَيها ، و أمّا المعاصي فلَيس بأمرِ اللّهِ و لا بمَشيئَتهِ و لا بِرضاهُ لكِنْ بعلْمِه و بِقَدَرِه يُقَدِّرها لِوَقْتها، فَيَفْعَلُها العَبدُ باختيارِهِ فيعاقِبُهُ اللّهُ عَلَيْها، لِأنَّهُ قَد نَهاهُ عنها فلم يَنْتَهِ . ۵
۲۴۰۴.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در آخر الزمان مردمى مى آيند كه گناه مى كنند و مى گويند: خداوند، گناه را بر آنان مقدّر كرده است ! كسى كه با ادّعاى آنان مبارزه كند، همچون كسى است كه در راه خدا شمشير كشيده باشد.
۲۴۰۵.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :قَدَرى مذهب ......... به بهشت نمى رود.
۲۴۰۶.امام صادق عليه السلام :هر كس معتقد باشد كه خداوند بندگان خود را بر انجام گناهان مجبور مى كند يا بيش از توانشان به آنان تكليف مى دهد از ذبحش نخوريد، شهادتش را نپذيريد، پشت سرش نماز نخوانيد و چيزى از زكات به او ندهيد.
493
گناهان به فرمان و خواست خدا نيست
قرآن :
«چون كار زشتى كنند، گويند: پدران خود را نيز بر آن يافته ايم و خدا ما را بدان فرمان داده است. بگو: خدا به زشت كارى فرمان نمى دهد. آيا چيزى به خدا نسبت مى دهيد كه نمى دانيد؟!».
حديث :
۲۴۰۷.امام على عليه السلام :كارها بر سه گونه است: واجبات و فضايل و معاصى. امّا واجبات، با فرمان خدا و خواست و رضايت و علم و تقدير اوست ؛ بنده آنها را به كار مى بندد و بدين وسيله از [عذاب] خدا مى رهد. و امّا فضايل، با فرمان خدا نيستند، ولى خواسته و رضايت و علم و تقدير او مى باشند، بنده آنها را به كار مى بندد و بدين وسيله پاداش مى گيرد. امّا معاصى، نه با فرمان خدايند و نه به خواست او، و نه به رضايت او، بلكه به علم او و به قَدَر اوست كه آن را براى وقتش مقدّر مى سازد. پس بنده آنها را به اختيار خودش انجام مى دهد و خداوند او را به دليل ارتكابشان كيفر مى دهد ؛ چرا كه وى را از آن كار باز داشته است اما او باز نايستاده است .