۲۱۰۱.عنه عليه السلام :كُلَّما ازْدادَ العبدُ إيمانا ازْدادَ ضِيقا في مَعيشَتِهِ . ۱
۲۱۰۲.عنه عليه السلامـ عندَ ما قالَ لَه رجلٌ: و اللّهِ ، إنّي لاَُحِبُّكُم أهلَ البيتِ ـ: فاتّخِذْ للبلاءِ جِلْبابا ، فو اللّهِ إنَّهُ لَأسْرَعُ إلَينا و إلى شِيعتِنا مِن السَّيلِ في الوادِي ، و بنا يَبدأ البلاءُ ثُمّ بِكُم ، و بنا يَبدأ الرَّخاءُ ثُمّ بِكُم . ۲
۲۱۰۳.عنه عليه السلام :يُبتلى المرءُ على قَـدْرِ حُبِّهِ . ۳
۲۱۰۴.الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إنّما المؤمنُ بمنزِلَةِ كَفّةِ المِيزانِ : كُلّما زِيدَ في إيمانِهِ زِيدَ في بلائِهِ . ۴
۲۱۰۵.عنه عليه السلامـ في كتابِ عليٍّ عليه السلام ـ: إنّما يُبتلى المؤمنُ على قَدْرِ أعمالِهِ الحَسَنةِ ، فمَن صَحَّ دينُهُ و حَسُنَ عملُهُ اشْتدَّ بلاؤهُ ، و ذلكَ أنَّ اللّهَ عزّ و جلّ لَم يَجعلِ الدُّنيا ثوابا لمؤمنٍ ، و لا عُقوبةً لكافرٍ، و مَن سَخُفَ دِينُهُ و ضَعُفَ عملُهُ قلَّ بلاؤهُ . ۵
۲۱۰۶.عنه عليه السلام :و إنْ كانَ النّبيُّ مِن الأنبياءِ لَيأتي قَومَهُ فيقومُ فيهِم ، يأمرُهُم بطاعةِ اللّه و يَدْعوهُم إلى توحيدِ اللّهِ و ما معَهُ مَبِيتُ لَيلةٍ ، فما يَتركُونَهُ يَفرَغُ مِن كلامِهِ و لا يَستَمِعونَ إلَيهِ حتّى يَقتُلوهُ ، و إنّما يَبْتَلي اللّهُ تباركَ و تعالى عِبادَهُ على قَدْرِ مَنازِلِـهِم عِندَهُ . ۶
۲۱۰۱.امام باقر عليه السلام :هر چه بر ايمان بنده افزوده شود زندگى او سخت تر و تنگتر مى شود.
۲۱۰۲.امام باقر عليه السلامـ به مردى كه به امام عليه السلام عرض كرد: به خدا قسم من شما خاندان را دوست دارم ـفرمود : پس، بلا را رداى خود گردان؛ زيرا سوگند به خدا كه بلا به سوى ما و شيعيان ما شتابنده تر از سيل در درّه است. بلا و گرفتارى از ما آغاز مى شود، سپس به شما مى رسد و آسايش از ما آغاز مى گردد، آن گاه به شما مى رسد.
۲۱۰۳.امام باقر عليه السلام :انسان به اندازه محبّتش نسبت به خدا [بلا مى بيند.
۲۱۰۴.امام صادق عليه السلام :مؤمن مانند كفّه ترازوست: هر چه بر ايمانش افزوده شود بلا و گرفتارى اش فزونى مى گيرد.
۲۱۰۵.امام صادق عليه السلام :در كتاب على عليه السلام آمده است: همانا مؤمن به اندازه كارهاى نيكش بلا مى بيند . پس، هر كه دينش درست و كردارش نيكو باشد بلايش سخت است؛ زيرا خداوند عزّ و جلّ دنيا را پاداش مؤمن و كيفر كافر قرار نداده است. و هر كه دينش سست و كردارش ضعيف باشد بلايش اندك است.
۲۱۰۶.امام صادق عليه السلام :پيامبرى از پيامبران در ميان قوم خود ظهور مى كرد و آنان را به فرمانبرى از خدا فرمان مى داد و به يكتا پرستى فرا مى خواند و سر پناهى كه شب را در آن بگذراند نداشت. پس نمى گذاشتند سخنش را تمام كند و حرفهايش را نشنيده او را مى كشتند. راستى كه خداوند تبارك و تعالى بندگان خود را به فراخورِ منزلتى كه نزد او دارند، مبتلا مى كند.