حضرت على عليه السلام مىفرمايند:
«أَزْرى بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ، وَرَضِىَ بِالذُّلِّ مَنْ كَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ، وَهانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَيْها لِسانَهُ
نهج البلاغه، حكمت ۲
؛ هر كس طمع در درون داشته باشد خود را حقير كرده، و كسى كه ناراحتىهايش را فاش كند به ذلت خويش راضى شده، و كسى كه زبانش را بر خود امير كند شخصيت خود را پايمال كرده است».[۱]
شرح:
قيمت و ارزش هر انسانى را خودش تعيين مىكند نه جامعه، جامعه همان قيمتى كه انسان روى خود مىگذارد تعيين مىكند، لذا انسان نبايد خود را ارزان عرضه كند.
با ذكر اين مقدّمه، در حديث فوق سه نكته قابل ذكر است: يكى اينكه عامل تحقير انسان چيست و چگونه انسان خود را تحقير مىكند؟ دوم اينكه چگونه انسان خود را ذليل مىكند و عامل ذلّت چيست؟ و سوم اينكه عامل اهانت انسان چيست و چگونه انسان خود را تحقير مىكند؟
-
عامل تحقير انسان:
«أزرى» يعنى عيب نهادن، تحقير كردن و پست شمردن. كسى كه در باطنش طمع داشته باشد خودش را تحقير كرده، طمع حقارت مىآورد، شخصى كه طمع دارد در مقابل ثروتمندان و اغنيا خضوع مىكند و خودش را كوچك مىكند و در انظار مردم تحقير مىشود. در نتيجه جامعه هم بر اساس قيمتگذارى خود او برايش ارزش قائل مىشود.
روايات در باب طمع فراوان است: ابوحمزه ثمالى از امام باقر عليه السلام نقل مىكند كه مىفرمايند: مردى نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله آمد و گفت:
«عَلِّمنى يا رَسُولَ اللَّه شَيْئاً، فَقالَ صلى الله عليه و آله: عَلَيْكَ بِالْيَأْسِ مِمَّا فى أَيْدِى النّاسِ فَإنَّهُ الْغَنِىَ الْحاضِرُ، قالَ: زِدْنى يا رَسُولَ اللَّهِ قالَ: إيَّاكَ وَالطَّمَعَ فَإنَّهُ الْفَقرُ الْحاضِرُ
؛ عرض كرد: اى پيامبر خدا چيزى به من تعليم كن. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: از آنچه در دست مردم است نااميد باش كه بىنيازى آماده همين است. گفت: اى پيامبر خدا بيشتر برايم بگو: فرمود: از طمع پرهيز كن كه نيازمندى آماده همين است».[۲]
همچنينامام على عليه السلامفرمودهاند:
«ثَمَرَةُ الطَّمَعِ الشِّقاءُ
؛ نتيجه طمع بدبختى است».[۳]
امام هادى عليه السلامدر حديثى مىفرمايند:
«الطَّمَعُ سَجِيَّةٌ سَيِّئَةٌ
؛ طمع، خصلتى زشت است».[۴]
امام كاظم عليه السلامبه هشام فرمود: «از طمع بپرهيز و به آنچه مردم دارند، چشمداشتى نداشته باش، چشمداشت به مخلوق را در خود بميران زيرا طمع، كليد هر خوارى است و عقل را مىدزدد و انسانيّت را مىدَرَد و آبرو را مىآلايد
و دانش را از بين مىبرد».
طمع ممدوح و نيكو هم داريم كه قرآن درباره آن مىفرمايد:«تَتَجَافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَطَمَعاً ...»؛پهلوهايشان از بسترها دور مىشود (و شبانگاه به پا مىخيزند و رو به درگاه خدا مىآورند) و پروردگار خود را با بيم و اميد مىخوانند».[۵]
امام سجّاد عليه السلامدر دعايش عرض مىكند:
«إذا رَأَيْتُ مَوْلاىَ ذُنُوبى فَزِعْتُ، وَإذا رَأَيْتُ عَفْوَكَ طَمِعْتُ
؛ سرورم چون به گناهان خود مىنگرم بيمناك مىشوم و چون به بخشش تو مىنگرم، طمع مىبندم».[۶]
-
عامل ذلالت انسان:
فرمود كسى كه دردش را براى همه مىگويد و داد مىزند خودش را ذليل مىكند، انسان با شخصيت مسائلش را حفظ مىكند و دردهايش را براى ديگران بيان نمىكند. نقل مىكنند كه شخصى دندانش درد مىكرد و از شدت دندان درد داد و بيداد مىكرد و آه و نالهاش همه جا پيچيده بود. شخصى به او گفت: چقدر كمطاقتى؟ من سه سال است كه بينايى خود را از دست دادهام اما به احدى نگفتم.
على عليه السلاممىفرمايد:
«رَضِىَ بِالذُّلِّ مَنْ كَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ
؛ كسى كه از گرفتارى خود پرده بردارد، به خوارى تن داده است».[۷]
-
عامل توهين انسان:
فرمود اگر زبانش را امير خود كند به خود توهين كرده و خودش را ارزان
فروخته است. خوشا به حال كسى كه اختيار زبانش در دست اوست كه در اين صورت مىتواند از آن بهرههاى فراوان ببرد.
در حديثى على عليه السلام فرموده است:
«اللِّسانُ ميزانُ الإنسانِ
؛ زبان، وسيله سنجش انسان است».[۸]
و همان حضرت مىفرمايند:
«إذا أصْبَحَ ابنُ آدَمٍ فإنَّ الأعْضاءَ كُلَّها تُكَفِّرُ اللِّسانَ فَتَقولُ: إتّقِ اللَّهَ فِينا فإنَّما نحقُ بِكَ، فإنِ اسْتَقَمْتَ استَقَمْنا وإنِ اعْوَجَجْتَ اعْوَجَجْنا؛
چون آدمى صبح كند، همه اندامها در برابر زبان كرنش كرده و مىگويند: تقواى الهى را درباره ما رعايت كن، زيرا ما به تو بستگى داريم، اگر راست باشى، راست هستيم و اگر كج شوى، ما نيز كج مىشويم».[۹]
امام على عليه السلاماز رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل مىكند كه فرمود:
«لَا يَسْتَقِيمُ إِيمَانُ عَبْدٍ حَتَّى يَسْتَقِيمَ قَلْبُهُ. وَ لَايَسْتَقِيمُ قَلْبُهُ حَتَّى يَسْتَقِيمَ لِسَانُهُ، فَمَنِ اسْتَطَاعَ مِنْكُمْ أَنْ يَلْقَى اللَّهَ تَعَالَى وَ هُوَ نَقِيُّ الرَّاحَةِ مِنْ دِمَاءِ الْمُسْلِمِينَ وَ أَمْوَالِهِمْ، سَلِيمُ اللِّسَانِ مِنْ أَعْرَاضِهِمْ، فَلْيَفْعَلْ؛
ايمان هيچ بندهاى درست نشود، تا آنكه دلش درست شود و دلش درست نشود، تا آنگاه كه زبانش درست شود. بنابراين هر كس از شما كه مىتواند با دستى نيالوده به خون و اموال مسلمانان و زبانى سالم از ريختن آبرو و حيثيت ايشان خداوند را ديدار نمايد، بايد چنين كند».[۱۰]
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمودهاند:
«سَلامَةُ الإنسانِ فى حِفْظِ اللِّسانِ
؛ سلامت انسان، در نگهدارى زبان است».[۱۱]
و از على عليه السلام روايت شده است كه:
«مَنْ حَفِظَ لِسانَهُ سَتَرَ اللَّهُ عَوْرَتَهُ
؛ هر كه زبانش را نگهدارد، خداوند عيبش را بپوشاند».[۱۲]
و همان حضرت فرموده است:
«اللِّسانُ سَبُعٌ، إنْ خُلِّىَ عَنْهُ عَقَرَ
؛ زبان، درنده است اگر رها شود، گاز مىگيرد».[۱۳]
[۱]( ۱). نهج البلاغه، حكمت ۲
[۲]( ۱). وسائل الشيعه، ج ۱۱، ص ۳۲۲
[۳]( ۲). غرر الحكم، ص ۳۵۹
[۴]( ۳). الدرّة الباهرة، ص ۴۲
[۵]( ۱). سوره سجده، آيه ۱۶
[۶]( ۲). بحارالانوار، ج ۹۸، ص ۸۳
[۷]( ۳). ميزان الحكمه، ج ۳، ص ۴۴۳؛ و شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج ۱۸، ص ۸۴
[۸]( ۱). ميزان الحكمه، ج ۸، ص ۴۹۰
[۹]( ۲). صحيح ترمذى، ج ۹، ص ۲۴۷؛ به نقل از ميزان الحكمه، ج ۸، ص ۴۹۴
[۱۰]( ۳). نهجالبلاغه، خطبه ۱۷۶
[۱۱]( ۴). بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۲۸۶
[۱۲]( ۵). همان مدرك، ص ۲۸۳
[۱۳]( ۱). نهجالبلاغه، حكمت ۶۰