شرح احادیث اخلاقی امام علی (ع)

عفو هنگام قدرت

حضرت على عليه السلام مى‌فرمايند:

«إِذا قَدَرْتَ عَلى‌ عَدُوِّكَ فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُكْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَيْهِ‌

نهج‌البلاغه، حكمت ۱۱

؛ هنگامى كه بر دشمنت پيروز شدى عفو را شكرانه اين پيروزى قرار ده».[۱]

شرح:

بر خلاف آنچه كه دشمنان اسلام در تبليغات خود بيان مى‌كنند كه اسلام به وسيله نيروى نظامى و شمشير پيشرفت كرد، ولى همان طور كه از مستندات تاريخى برمى‌آيد اسلام فقط براى از بين بردن موانع سر راه به جنگ متوسّل مى‌شد و بهترين سند تاريخى براى مدّعاى ما، فتح مكّه است كه بدون درگيرى و خون‌ريزى فتح شد و بعد از پيروزى، پيامبر مردم را مجبور به گرويدن به اسلام نكرد، بلكه فرمود: سه جا نقطه امن است، اوّل كسانى كه وارد مسجد الحرام شوند، دوم كسانى كه وارد خانه ابوسفيان شوند و سوم كسانى كه در خانه خود بمانند و اسلحه را زمين بگذارند. پيامبر صلى الله عليه و آله فقط بت‌ها را شكست اما اجبار به ترك بت‌پرستى هم نكرد ولى در عين حال مى‌بينيم كه‌ «يَدْخُلُونَ فِى دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجاً»[۲]مردم فوج فوج به طرف اسلام مى‌آمدند با اينكه زور نظامى نبود. ببينيم‌

چه عاملى باعث شد كه مردم عصر جاهلى كه فاقد سواد و تمدن و مردمى خشن و متعصّب بودند، به سوى اسلام گرايش پيدا كردند. با توجه به اين مقدّمه مى‌رويم سراغ حديث امام عليه السلام كه جواب در آن نهفته است. مردم انتظارشان اين بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله وقتى به مكّه مسلّط شد دستور قتل عام را صادر كند چرا كه سيره عرب در دوران جاهليّت همين بود.

امّا با اينكه قريش و مشركين، مسلمان‌هاى زيادى را به شهادت رسانده بودند، از جمله حمزه سيد الشّهدا، و آن همه جنگ‌ها بر عليه پيامبر صلى الله عليه و آله به راه انداختند، ولى رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

«إذهَبُوا فَأَنْتُمُ الطُّلقاء

؛ برويد، همه شما آزاديد» و بعد دست بر پرده كعبه كرد و فرمود: تمام خون‌هايى كه تا حال ريخته شده زير پاى من و فراموش شده است.

امام على عليه السلام هم در اين جمله مى‌فرمايد: وقتى بر دشمنت مسلّط شدى عفو از دشمن را شكرانه پيروزى خود قرار بده. (البتّه استثنا هم دارد ولى ما اصل و پايه را مى‌گيريم كه عفو و گذشت است).

بحث عفو و گذشت از مسائل مهمّ در آيات و روايات است كه به طور مختصر توضيح مى‌دهيم؛ خداوند به پيامبرش مى‌فرمايد: «فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ»؛ پس، به نحو شايسته‌اى از آنها صرف نظر كن».[۳]«صفح جميل» به معناى عفو بزرگوارانه است نه عفوى كه با بى‌اعتنايى و قهر كردن باشد، چرا كه كينه‌توزى و لجاجت، ويژه روح‌هاى حقير و همّت‌هاى پايين است، امّا آنها كه نظر بلند و روح بزرگ دارند، پوزش‌ها را مى‌پذيرند، از خطاهاى ديگران چشم مى‌پوشند و از حقّ شخصى خويش درمى‌گذرند. چون در عفو لذّتى است كه در انتقام نيست.

امام سجّاد عليه السلامدر دعاى مكارم الاخلاق از خدا مى‌خواهد:

«وَسَدِّدْني لِأنْ اعارِضَ مَنْ غَشَّنِي بالنُّصْحِ وأجْزِي مَنْ هَجَرَنِي بِالبِرِّ واثيبَ مَن حَرَمَني بِالبَذْلِ واكافِى‌ءُ مَنْ قَطَعَنِي بالصِّلَةِ وَاحالِفَ مَنِ اغْتابَنِي إلى‌ حُسْنِ الذِّكْرِ وأنْ أشكُرَ الحَسَنَةَ واغْضِيَ عَنِ السَّيِّئَةِ؛

خدايا مرا ثابت‌قدم و استوار بدار، تا با ناخالصان دغل‌كار، خيرخواهانه برخورد كنم، و هر كس از من دورى گزيد، من به او نيكى كنم، و به هر كس كه مرا محروم كرده، بذل و عطا كنم، و با آن كه با من قطع رابطه كرده، بپيوندم، و كسى را كه غيبت مرا كرده است، به خوبى ياد كنم، توفيقم بده كه نيكى را سپاسگزار باشم، و از بدى چشم بپوشم و درگذرم».[۴]

حضرت على عليه السلام مى‌فرمايند:

«عاتِبْ أَخَاكَ بِالْإِحْسانِ إلَيْهِ وَارْدُدْ شَرَّهُ بِالْإِنْعَامِ عَلَيْهِ‌

؛ برادرت را در برابر كار خلافى كه انجام داده است به وسيله نيكى سرزنش كن، و شر او را از طريق انعام و احسان به او برگردان».[۵]

رسول خدا صلى الله عليه و آله در پاداش كسانى كه عفو مى‌كنند مى‌فرمايند:

«اذا كانَ يومُ القِيامَةِ نَادى‌ مُنادٍ: مَنْ كانَ أجْرُهُ عَلَى اللَّهِ فَلْيَدخُلِ الجنَّةَ، فَيُقال: مَن ذَا الَّذِي أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ؟ فَيُقال: العَافُونَ عَنِ النّاسِ، يَدخُلونَ الجنّةَ بِغَيْرِ حِسَابٍ؛

هنگامى كه روز قيامت مى‌شود كسى از سوى خداوند ندا مى‌دهد كه هر كس اجر او بر خداست وارد بهشت شود، گفته مى‌شود: چه كسى اجرش بر خداست؟ در جواب به آنها مى‌گويند: كسانى كه مردم را عفو كردند، آنها بدون حساب داخل بهشت مى‌شوند».[۶]

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرموده است:

«عَلَيْكُمْ بالعَفْوِ، فإنَّ العَفْوَ لايَزِيدُ العَبْدَ إلّاعِزّاً، فَتَعافُوا يُعِزِّكُمُ اللَّهُ؛

بر شما باد به گذشت، زيرا كه گذشت جز بر عزّت بنده نمى‌افزايد. پس يكديگر را گذشت كنيد، تا خداوند شما را عزّت بخشد».[۷]

و همان حضرت فرموده است:

«مَن كَثُرَ عَفُوهُ مُدَّ فى‌ عُمرِهِ‌

؛ هر كس پرگذشت باشد، عمرش دراز شود».[۸]

خداوند نيز بخشنده است، در حديثى آمده كه عربى باديه‌نشين نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله آمد و گفت:

«يا رسولَ اللَّه، مَن يُحاسِبُ الخَلْقَ يومَ القِيامَةِ؟ قالَ: اللَّهُ عزّوجلّ. قالَ: نَجَوْنا وَ رَبِّ الكَعْبَةِ. قالَ: وكيفَ ذلكَ يا أعْرَابيُّ؟ قالَ: لأنَّ الكريمَ إذا قَدَرَ عَفا

؛ عرب گفت: اى رسول خدا در روز قيامت چه كسى به حساب خلايق مى‌رسد؟ فرمود: خداوند عزوجل. باديه‌نشين گفت: به خداوندگار كعبه سوگند كه نجات يافته‌ايم. حضرت فرمود: چگونه، اى باديه‌نشين؟ عرض كرد: زيرا كريم هرگاه قدرت يابد، ببخشايد».[۹]


[۱]( ۱). نهج‌البلاغه، حكمت ۱۱

[۲]( ۲). سوره نصر، آيه ۲

[۳]( ۱). سوره حجر، آيه ۸۵

[۴]( ۱). صحيفه سجّاديه، دعاى ۲۰( دعاى مكارم الاخلاق)

[۵]( ۲). نهج‌البلاغه، حكمت ۱۵۸

[۶]( ۳). تفسير نمونه، ج ۲۰، ذيل آيات ۳۷-/ ۴۰ سوره شورى‌

[۷]( ۴). اصول كافى، ج ۲، ص ۱۰۸

[۸]( ۱). أعلام الدين، ص ۳۱۵

[۹]( ۲). تنبيه الخواطر، ج ۱، ص ۹