شرح احادیث اخلاقی امام علی (ع)

جاذبه و دافعه

حضرت على عليه السلام مى‌فرمايند:

«مَنْ ضَيَّعَهُ الْأَقْرَبُ أُتيحُ لَهُ الْأَبْعَدُ

نهج‌البلاغه، حكمت ۱۴

؛ كسى كه نزديكانش او را رها سازند، آنها كه دورند او را مى‌برند».[۱]

شرح:

عدّه‌اى اين جمله امام عليه السلام را تطبيق كردند بر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله كه منظور آن حضرت است و «اقرب» يعنى خويشاوندان او كه همان قريش و اهل مكّه باشند كه وقتى دست از يارى و كمك پيامبر برداشتند، دورافتادگان يعنى اهل مدينه حضرت را يارى كردند.[۲]

ولى اين جمله امام عليه السلام يك معناى وسيع و گسترده‌اى دارد و اشاره به اين است كه اگر افرادى كه نزديك هستند نيروهاى آماده را جذب نكنند، دشمنان آن نيروها را جذب كرده و از آنها بهره‌بردارى مى‌كنند.

بايد بدانيم كه قانون جاذبه و دافعه يك قانون عمومى است كه بر سراسر نظام آفرينش حكومت مى‌كند و هيچ ذره‌اى از ذرات جهان هستى از دايره حكومت جاذبه عمومى خارج نبوده و همه محكوم آنند. و انسان‌ها هم از اين قانون مستثنا

نيستند و دوستى‌ها و دشمنى‌ها، جلوه‌اى از جذب و دفع انسانى است كه بر اساس سنخيت و يا ضدّيّت پى‌ريزى شده است، اينكه دو نفر دوست دارند با هم باشند به خاطر سنخيت بين آنهاست و اگر بينشان مشابهتى نباشد همديگر را جذب نمى‌كنند؛ و جذب و دفع دو ركن اساس زندگى بشر است.

انسان‌ها از لحاظ جاذبه و دافعه به طبقات مختلفى تقسيم مى‌شوند:

  1. افرادى هستند كه نه جاذبه دارند و نه دافعه، نه با كسى دوست هستند و نه با كسى دشمن؛ آنها افرادى هستند بى‌تفاوت كه موجودى بى‌ارزش و بى‌ثمر هستند و هدفشان فقط خوردن و خوابيدن است، مثل حيوانات.
  2. مردمى كه جاذبه دارند اما دافعه ندارند، با همه مردم خوبند و همه آنها را دوست دارند، اين هم از نظر اسلام مردود است چرا كه انسان بايد با خوبان خوب باشد و با بدان بد باشد، مؤمنان را به سوى خود جذب كند و افراد خائن را از خود دور كند.
  3. مردمى كه دافعه دارند امّا جاذبه ندارند، با كارهايشان براى خود دشمن درست مى‌كنند امّا دوست پيدا نمى‌كنند، اينها هم افرادى ناتوان هستند چرا كه در حديثى امام على عليه السلام مى‌فرمايند: ناتوان‌ترين مردم كسى است كه از يافتن دوست ناتوان باشد.
  4. مردمى كه هم جاذبه دارند هم دافعه؛ شخص مؤمن بايد در زندگى اين گونه باشد كه دوستان جان‌فشان پيدا مى‌كند و دشمنان را از خود دور مى‌كند.

پيشوايان ما اين گونه بودند.[۳]

يك جامعه بايد هم نيروى جاذبه و هم نيروى دافعه داشته باشد، چنانكه قرآن مى‌فرمايد: «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ»[۴]كه دافعه‌اش در مقابل كفّار

و جاذبه‌اش در مقابل خودى‌هاست. حال اگر آنجا كه بايد جاذبه داشته باشيم، تبديل به دافعه شود، مردم از حوزه جاذبه دور مى‌شوند و در حوزه جاذبه دشمن قرار مى‌گيرند، مثل كره ماه كه دور زمين مى‌گردد اگر دافعه زمين زياد شود از زمين دور مى‌شود و جذب كرات ديگر منظومه شمسى مى‌شود. نكته قابل توجّه اينكه بايد مراقب باشيم و با كوچك‌ترين نقطه ضعف، افراد را از خود نرانيم، چرا كه به غير از معصوم عليه السلام، همه جايز الخطا هستند و با كمترين خطا طردشان نكنيم. بعضى عادتشان است كه فقط نقاط ضعف را مى‌بينند و لذا مى‌بينيم كه غالباً بدبين هستند و اين خُلق شيطانى است. بايد در زندگى نقاط قوت ديگران را ببينيم و نقاط ضعف را به آنها گوشزد كنيم.


[۱]( ۱). نهج‌البلاغه، حكمت ۱۴

[۲]( ۲). شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ذيل حكمت ۱۴

[۳]( ۱). اين تقسيمات چهارگانه از كتاب« دافعه و جاذبه على عليه السلام» از شهيد مطهرى گرفته شده است

[۴]( ۲). سوره فتح، آيه ۲۹