121
چشم تماشا، ترجمه نزهة الناظر و تنبیه الخاطر

۲۲۰.از اخلاق مؤمن است : نيرومندى در دين، و بزرگى با نرمى، و استوارانديشى با آگاهى، و دانش با بردبارى، و تنگ نگرفتن در زندگى و ميانه روى در عبادت و دورى از طمع و استمرار در نيكى ؛ نه بر دشمنش ستم مى كند و نه به خاطر دوستش گناه، و آنچه را كه از آن او نيست، نمى خواهد و حقّى را كه بر گردن اوست انكار نمى كند، سخن چينى و عيبگويى و ستم نمى كند. در نماز، فروتن و در زكات، گشاده دست است. در راحتى، سپاسگزار و در سختى ، شكيباست. به آنچه دارد خرسند است، خشم او را از جا به در نمى برد و بخل او را هلاك نمى سازد. با مردم در مى آميزد تا بداند و ساكت مى ماند تا سالم بماند ، اگر بر او ستم شود، صبر مى كند تا خدايش انتقام او را بگيرد.

۲۲۱.نعمت ها تا پاينده اند، ناشناخته اند و چون بروند ،[قدرشان ]شناخته گردد.

۲۲۲.چون شنيدى كسى به آبروى مردم دست اندازى مى كند ، بكوش تا تو را نشناسد كه [آبروى ]آشنايانش، خوارترينِ آبروها نزد اوست.

۲۲۳.آنچه در توانت نيست بر دوش مگير ، و در پى چيزى كه بدان نمى رسى مباش و وعده چيزى كه بدان قدرت ندارى ، مده و جز برابر با بهره اى كه مى برى هزينه مكن و جز به اندازه زحمتت پاداش مخواه و جز با نيل به فرمانبردارى خداى متعال شادى مكن و فقط در پى جايگاهى باش كه لياقت آن را در خود مى بينى كه به دوش گرفتن بيشتر از توان، نابخردى است و كوشش در راه رسيدن به چيز دست نيافتنى رنج [بيهوده] ، و وعده دادن آنچه از عهده اش برنيايى مايه رسوايى ، و هزينه كردن بدون بهره بردن به تاراج دادن دارايى ، و پاداش خواستن بى زحمت سبكسرى ، و رسيدن به جايگاهى بدون لياقت، درآمدن بر لبه پرتگاه است.

۲۲۴.امام حسن عليه السلام پس از وفات اميرمؤمنان على عليه السلام ، سخنرانى كرد و پس از حمد و ثناى الهى گفت : بدانيد كه به خدا سوگند، ما از سر شكّ و ندامت ، از
جنگ با شاميان روى بر نتابيديم، ولى ما پيشتر با سلامت [دلها ]و شكيبايى با شاميان مى جنگيديم، اما سلامت با دشمنى و شكيب با بى تابى مخلوط گشته است و شما در آغاز جنگ صفين دينتان پيشتر از دنيايتان بود و اكنون دنيايتان پيشتر از دينتان و ما براى شما و شما براى ما بوديد و اينك گويى عليه ما هستيد. و پس از آن دو گونه كشته داريد : كشته اى به صِفّين كه بر او مى گرييد و كشته اى در نهروان كه در پى خون او هستيد. پس آن كه مى گريد ، واگذارنده ماست و آن كه در پى خون است شورشگر ، و معاويه مرا به سوى كارى فرا خوانده كه عزّت و انصافى در آن نيست. پس اگر جان به كف نهاده ايد، جواب ردّ به او دهيم و حكمش را به خدا واگذاريم و اگر دوستدار زندگى هستيد دعوتش را بپذيريم و به قضاى الهى راضى شويم.
پس مردمان فرياد كشيدند : ماندن ، ماندن.


چشم تماشا، ترجمه نزهة الناظر و تنبیه الخاطر
120

۲۲۰.إنّ من أخلاقِ المؤمنِ قُوّةً في دينٍ، وكَرَماً في لِينٍ، وحَزما في عِلمٍ ، وعِلما في حِلمٍ ، وتَوسِعةً في نَفَقةٍ ۱ ، وقَصداً في عِبادةٍ ، وتَحرُّجا مِنَ الطَّمعِ ، وَبِرَّا في استقامةٍ ، لا يَحيفُ عَلى مَن يَبغَضُ ، ولا يأثَمُ فيمَن يُحِبُّ ، ولا يَدَّعي ما لَيسَ لَهُ ، ولا يَجحَدُ حَقّا هُوَ عَلَيهِ ، ولا يَهمِزُ ولا يَلمِزُ ولا يَبغي، مُتَخَشِّعٌ في الصَّلاةِ، متَوَسِّعٌ في الزَّكاةِ، شَكورٌ في الرَّخاء، صابِرٌ عِندَ البَلاءِ ، قانِعٌ بِالَّذي لَهُ ، لا يَطمَحُ به الغَيظُ ، ولا يجمَحُ بِهِ الشُّحُّ ، يُخالِطُ الناسَ لِيَعلَمَ ، ويَسكُتُ لِيَسلَمَ ، يَصبِرُ إن بُغِيَ عَلَيهِ لِيَكونَ إلهُهُ الَّذي يَنتَقِمُ لَهُ. ۲

۲۲۱.تُجهَلُ النِّعمُ ما أقامَت ، فإذا وَلَّت عُرِفَت. ۳

۲۲۲.إذا سَمِعتَ أحَداً يَتَناوَلُ أعراضَ الناسِ فَاجتَهِد أن لا يَعرِفَكَ ؛ فَإنَّ أشقَى الأَعراضِ بِهِ مَعارِفُهُ. ۴

۲۲۳.لا تَتَكَلَّف ما لا تُطيقُ ، ولا تَتَعَرَّض لِما لا تُدرِكُ ، ولا تَعِد بما لا تَقدِرُ عَلَيهِ ، ولا تُنفِق إلّا بِقَدرِ ما تَستَفيدُ ، ولا تَطلُب من الجَزاءِ إلّا بِقدرِ ما عِندَكَ مِن العَناءِ ۵ ، ولا تفرَح إلّا بِما نِلتَ مِن طاعةِ اللّهِ تبارَكَ وتَعالى ، ولا تَتَناوَل إلّا ما تَرى نَفسَكَ أهلاً لَهُ ؛ فَإنَّ تَكَلُّفَ ما لا تُطيقُ سَفَهٌ ، والسَّعيُ فيما لا تُدرِكُ عَناءٌ ، وَعِدَةُ ما لا تُنجِزُ تَفضيحٌ، والإنفاق مِن غَيرِ فائدةٍ حَربٌ، وطَلَبُ الجَزاءِ بِغَيرِ عَناءٍ سَخافةٌ ، وبُلوغُ المَنزِلةِ بِغَير استحقاقٍ يُشفي على الهَلَكةِ. ۶

۲۲۴.بَعدَ وفاة أميرِ المؤمنينَ عليٍّ عليه السلام ، وقَد خَطَب ، فحمِدَ اللّهَ وأثنى عَلَيه وقالَ : أما واللّهِ ماثَنانا عَن قِتالِ أهلِ الشامِ شَكٌّ ولا نَدَمٌ.
وإنّما كُنّا نُقاتِلُ أهلَ الشامِ بالسَّلامةِ والصَّبرِ ، فَشيبَتِ السَّلامةُ بِالعَداوةِ ، والصَّبرُ بِالجَزَعِ، وكُنتُم في مُبتَدَئكُم إلى صِفِّينَ ، ودينُكُم أمامَ دُنياكُم، وقَد أصبَحتُم ودُنياكُم أمامَ دينِكُم ، وكُنّا لَكُم وكُنتُم لَنا ، فَصِرتُم الآنَ كَأنّكُم عَلَينا ثُمّ أصبَحتُم بَعدَ ذلِكَ تَعُدّونَ قَتيلَين: قَتيلاً بِصِفِّينَ تَبكون عَلَيه ، وقَتيلاً بِالنَّهروان تَطلُبونَ ثأرَهُ ، فَأمّا الباكي فخاذِلٌ ، وأمّا الطالِبُ فَثائرٌ، وإنّ مُعاويةَ قَد دَعا إلى أمرٍ لَيسَ فيهِ عِزٌّ ولا نَصَفةٌ ، فإن أردتُمُ المَوتَ رَدَدناه إليه ، وحاكَمناهُ إلى اللّه ، وإن أردتُمُ الحياةَ قَبِلناهُ ، وأخذنا بالرضى.
فَناداهُ القوم: البَقيّةَ البَقيّةَ! ۷

1.. وفي «أ» : تفقه.

2.. جامع الأخبار : ص ۳۳۹ ح ۹۴۹.

3.. أعلام الدين : ص ۲۹۷.

4.. الدرّة الباهرة : ص ۲۲، ح ۴۳ ؛ أعلام الدين : ص ۲۹۷ وفيه «أشقى الناس» بدل «أشقى الأعراض».

5.. وفي «أ»: غناء ، في كلا الموضعين.

6.. مقصد الراغب : ۱۲۸ (مخطوط) إلى قوله: «والانفاق» ، كلمات الإمام الحسين عليه السلام : ص ۷۶۷، ۹۳۹ ناقلاً عن أسرار الحكماء إلى قوله: «فإنّ تكلّف».

7.. تحف العقول : ص ۲۳۴ وفيه صدره إلى «أمام دينكم».

  • نام منبع :
    چشم تماشا، ترجمه نزهة الناظر و تنبیه الخاطر
    سایر پدیدآورندگان :
    مسعودي،عبدالهادي (مترجم)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 204905
صفحه از 252
پرینت  ارسال به