129
چشم تماشا، ترجمه نزهة الناظر و تنبیه الخاطر

۲۳۴.و نيز خطبه خواند و فرمود: اى مردم، در مكارم اخلاقى، رقابت كنيد و به سوى غنيمت ها، شتاب ورزيد و نيكى را حبس نكنيد و در آن كندى نورزيد و با برآوردن حاجت، ستايش [ديگران ]را به دست آوريد و تأخير مكنيد كه نكوهش مى شويد و هر گاه يكى از شما بر ديگرى احسانى كرده است و مى بيند كه او سپاس نمى گزارد (بداند) كه خدا خود جبران مى كند كه او عطايش فراوان تر و پاداشش بزرگتر است. و بدانيد كه حاجتهاى مردم به شما، از نعمت هاى خدا بر شماست ، پس از نعمت ها ملول نشويد كه به نقمت و بدبختى تبديل مى گردند و بدانيد كه نيكى كردن، ستايش (ديگران) را مى آورد و يا پاداش بر جاى مى نهد؛ و اگر نيكى برايتان مجسّم مى شد، آن را مردى نيكو و زيبا مى ديديد به وجد آورنده بينندگان و برترى يابنده بر همگان؛ و اگر خسّت برايتان مجسّم مى شد ، او را زشت و نفرت انگيز مى ديديد دلها از او رميده و ديده ها خوابيده.
اى مردم، هر كه بخشيد، سرورى يافت و هر كه بخل ورزيد، پست شد و بخشنده ترين مردم كسى است كه به آن كه از او اميدى نمى برد، عطا كند و با گذشت ترين مردم كسى است كه هنگام قدرتش، گذشت كند و برترين مردم در برقرارى پيوند ، كسى است كه با شخصى كه از او گسسته بپيوندد و ريشه ها در رستنگاه خود مى مانند و شاخه ها برمى كشند.
هر كس (در همين دنيا) خيرى به برادرش رساند، چون فرداى [قيامت ]بر او درآيد ، آن را مى يابد و هر كس كه از احسان خود به برادرش [خشنودى ]خداى تبارك و تعالى را بخواهد، خداوند به هنگام نيازش، پاداش او را مى دهد و بيشتر از آن كه بخشيده، بلاهاى دنيوى را از او دور مى كند و هر كس اندوه مؤمنى را بزدايد خداوند اندوه دنيا و آخرت را از او بزوايد و هر كس نيكى كند، خداوند به او نيكى كند و خداوند نيكوكاران را دوست مى دارد.

۲۳۵.و گفته شده است: چون معاويه، حُجر بن عدى و يارانش را كشت در همان سال، [امام ]حسين عليه السلام را ديد و گفت: اى ابا عبداللّه ، آيااز آنچه با حجر و يارانش كه از پيروان پدرت بودند، كرده ام، خبر دارى؟
فرمود: نه. گفت: ما آنان را كشتيم و كفن كرديم و بر آنان نماز خوانديم.
امام حسين عليه السلام خنديد و گفت: آنان روز قيامت بر تو احتجاج مى كنند. اى معاويه، بدان كه به خدا سوگند اگر ما چنين كارى را با پيروان تو مى كرديم، نه آنان را كفن مى كرديم و نه بر آنان نماز مى خوانديم ۱ و به من خبر رسيده است كه به ابوالحسن عليه السلام دشنام مى دهى و بدان برخاسته و بر بنى هاشم عيب مى گيرى. به خدا قسم، زه بر كمان ديگرى بنهاده اى ۲ و به سوى هدف خود تير نينداخته اى و از مكانى نزديك دشمنى آغاز كرده اى و پيروى كسى را كرده اى كه ايمانش قدمتى ندارد و نفاقش تازگى و هر كه به تو نظر داد ، سود خود را در آن بسنج و يا آن را واگذار.

1.كنايه از اين نكته كه حجر و يارانش مسلمان بودند و ياران تو مسلمان نيستند.

2.مثلى است به معناى كارى به سود ديگران و نه خود كردن.


چشم تماشا، ترجمه نزهة الناظر و تنبیه الخاطر
128

۲۳۴.وخَطَبَ عليه السلام فَقالَ : يا أيّها الناسُ! نافِسوا في المَكارِمِ ، وسارِعوا في المَغانِمِ وَلا تَحبِسوا المَعروفَ لَم تُعَجِّلوهُ ، واكتَسِبوا الحَمدَ بِالنُّجحِ ، ولا تَكتَسِبوا بِالمَطلِ ذمّاً ، فمَهما تَكُن لأحدٍ عِندَ أحدٍ صَنيعةٌ لَهُ رأى أنّه لا يقومُ بِشُكرِها فاللّهُ لَهُ بِمُكافاتِهِ ؛ فَإنّهُ أجزَلُ عَطاءً وأعظَمُ أجراً.
اعلَموا أَنَّ حَوائِجَ النّاسِ إلَيكُم مِن نِعَمِ اللّهِ عَلَيكُم ، فَلا تَمَلُّوا النِّعَمَ فَتَحورَ ۱ نقماً ، واعلَموا أنّ المَعروف مُكسِبٌ حَمداً ، أو مُعقِبٌ أجراً ، فَلَو رأيتُمُ المَعروفَ رَجُلاً رأيتُموهُ حَسَناً جَميلاً يَسُرُّ الناظِرينَ ويفوقُ العالَمينَ ، ولَو رأيتُم اللؤمَ رَجُلاً رأيتُموهُ سَمجاً ۲ مُشَوَّهاً تَنفَرُ مِنهُ القُلوبُ، وتَغضُّ دونَهُ الأبصارَ.
أيّها الناس ! مَن جادَ سادَ ، ومَن بَخِلَ رَذُلَ ، وإنَّ أجوَدَ النّاسِ مَن أعطى مَن لا يَرجوهُ ، وَإنَّ أعفَى النّاسِ مَن عَفا عِندَ قُدرَتِهِ ، وَإنَّ أوصَلَ النّاسِ مَن وَصَلَ مَن قَطَعَهُ.
والاُصول عَلى مغارِسِها ، بِفُروعِها تَسمو ؛ فَمَن تَعَجَّلَ لأخيهِ خيرا وَجَدَهُ إذا قَدِمَ عَلَيهِ غَداً ، ومَن أرادَ اللّهَ تبارَكَ وتَعالى بِالصَّنيعةِ إلى أخيه كافاهُ بِها في وَقتِ حاجةٍ، وصَرَفَ عَنهُ مِن بَلاءِ الدُّنيا ما هُوَ أكثَرُ مِنها ، ومَن نَفّسَ كُربةَ مؤمنٍ فَرَّجَ اللّهُ عَنهُ كُرَبَ الدُّنيا والآخِرةِ، ومَن أحسَنَ أحسَنَ اللّهُ إليه ، واللّهُ يحبُّ المحسنين. ۳

۲۳۵.وقيل: لَمّا قَتَلَ مُعاويةُ حُجرَ بنَ عَدِيٍّ وأصحابَهُ ، لَقِيَ في ذلكَ العامِ الحُسينَ عليه السلام فَقالَ : يا أبا عَبدِ اللّهِ، هَل بَلَغَكَ ما صَنعتُ بِحُجرٍ وأصحابِهِ مِن شيعةِ أبيكَ قالَ : لا.
قالَ : إنّا قَتلناهُم وكَفَنّاهُم وصَلَّينا عَلَيهِم.
فَضَحِكَ الحُسينُ عليه السلام ثُمَّ قالَ : خَصمُكَ القومُ يَومَ القِيامةِ ، يا مُعاويةُ، أما واللّهِ لَو وَلينا مِثلَها مِن شيعَتِكَ ما كَفّنّاهُم ولا صَلَّينا عَلَيهِم ، وقَد بَلَغَني وُقوعُكَ في أبي الحَسَنِ وقيامُكَ واعتِراضُكَ بَني هاشِمٍ بِالعُيوبِ. وايمُ اللّهِ، لَقَد أوتَرتَ غَيرَ قَوسِكَ ، ورَمَيتَ غَير غَرَضِكَ ۴ ، وتَناولتَها بِالعَداوةِ مِن مَكانٍ قَريبٍ ، وَلَقد أطعتَ امرَأً ما قَدُمَ إيمانُهُ ، وما حَدَثَ نِفاقُهُ ، وما نَظَرَ لَكَ ؛ فانظُر لِنَفسِكَ أو دَع. ۵

1.. حارَ يحورُ حَورا : رجعَ (الصحاح : ج ۲ ص ۶۳۸).

2.. سَمُجَ الشيء فهو سمجٌ : أي قَبُحَ فهو قبيح (النهاية : ج ۲ ص ۳۹۸).

3.. نثر الدرّ : ج ۱ ص ۳۳۴.

4.. الغَرَض : الهدف الذي يرمى فيه (الصحاح : ج ۳ ص ۱۰۹۳).

5.. نثر الدرّ : ج ۱ ص ۳۳۵.

  • نام منبع :
    چشم تماشا، ترجمه نزهة الناظر و تنبیه الخاطر
    سایر پدیدآورندگان :
    مسعودي،عبدالهادي (مترجم)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 205053
صفحه از 252
پرینت  ارسال به