۳۸۴.امام صادق عليه السلام در سفارش به يكى از شيعيانش كه به حضرتش خبر داد كه سلطان وى را پذيرفته و به او رو آورده است : بدان كه اشتغال به كارهاى كوچك كارهاى مهم را مختلّ مى كند و تنها پرداختن به كارهاى مهم هم كارهاى كوچك را به امور مهم تبديل مى كند و فرمانروايى اين دو كار (اشتباه) را مى كند كه از سر بى اعتمادى، كسى را به كار نمى گيرد و مانند جويى در ميان جويهاى كوچك مى شود كه آب هاى فراوان درّه به آن مى ريزد، پس اگر بخواهد خود به تنهايى آن ها را ببرد ، ديرى نگذرد كه آبها، آن را در خود فروبرند و سودش به زيان تبديل شود، اما اگر آن را در شاخه هاى متعددى بريزد ، هريك مقدارى از آب را مى برند و گرداگرد خود را سبز و خرّم مى سازند.
پس از مهم ها بياغاز و كارهاى كوچك را هم در نظر دار و كسى را بر كارهاى كوچك بگمار تا آنها را دو بار و يابيشتر، بسته به مقدارشان، بر تو عرضه كند.
و به كار امروز بپرداز ، پيش از آن كه كار فردا به آن بپيوندد كه همان جويى كه برايت گفتم پر مى شود و هر روز در اوقات فراغتت، به وظايفى بپرداز كه برايت گفتم و از روز قبل مانده است.
و هر روز وظايف فرداى هر كارمندت را مرتّب و معيّن كن و فردايش آنچه را برايشان مرتب كرده بودى از آنان بخواه و با هركس مناسب كارش رفتار كن ، اگر لايق و با كفايت بوده ، باقيش بگذار و ناتوانان را بر كنار كن.
و كار زيبا را با گفتار زيبا پى گير كه عاقل را با چيزى به مانند احسان جذب نمى كنى، و به نيكوكار نيكى كن كه همين كيفر بدكار است و كيفرى بدترى از آن براى او نيست كه ببيند تو به ديگران نيكى كردى و به او نيكى نكردى ، بويژه اگر اين از سر شايستگى و استحقاق باشد كه در اين صورت شايستگان بر كوشش خود مى افزايند و كم كاران ، رفتار خود را تغيير مى دهند.
و اساس كار سلطان ، مشورت با خيرخواهان و نگهدارى از شأن آنان است و از جا به در نرفتن و درنگ در امور.
۳۸۵.به تأخير انداختن توبه نشانه فريب خوردن (از شيطان)، و امروز و فردا كردن نشانه سرگردانى، و بهانه تراشى در برابر خداوند ، هلاكت، و پافشارى بر گناه، (نشانه) ايمن پنداشتن خويش است و جز زيان كاران (خود را) از مكر خدا ايمن ندانند.