85
چشم تماشا، ترجمه نزهة الناظر و تنبیه الخاطر

۱۶۳.اسلام را چنان وصف كنم كه كسى پيش از من نكرده است. اسلام، گردن نهادن است و گردن نهادن ، يقين داشتن و يقين داشتن، راست انگاشتن و راست انگاشتن، بر خود لازم ساختن و بر خود لازم ساختن ، انجام دادن و انجام دادن، به كار [ نيك] پرداختن، و مى شود كه مردى مسلمان باشد ولى مؤمن نباشد ولى تا مسلمان نباشد ، مؤمن نمى شود و ايمان ، اقرار با زبان و اعتقاد با دل و جان و عمل با اعضا و اركان (بدن) است.

۱۶۴.در شگفتم از بخيل كه به سوى فقرى شتافته كه از آن مى گريخت و توانگريى را از دست مى دهد كه مى طلبيد، پس در دنيا چون ناداران بزيد و در آخرت مانند توانگران حساب پس دهد.
و در شگفتم از متكبّر كه ديروز نطفه بود و فردا مردار است.
و در شگفتم از كسى كه در خدا شكّ مى كند و آفريده هاى خدا را مى بيند.
و در شگفتم از كسى كه مرگ را از ياد برده و مردگان را مى بيند.
و در شگفتم از آن كه زندگانى آخرت را نمى پذيرد و زندگى پيشين را مى بيند.
و در شگفتم از كسى كه خانه ناپايدار را آباد مى كند و سراى جاودان را رها مى سازد.

۱۶۵.خطاب به سلمان فارسى رضى الله عنه: دنيا همچون مار است؛ سودن [وپوست]آن نرم و سمّش كشنده است، پس در آن از هرچه كه تو را خوش آمد دورى كن كه هر گاه انسان خردمند در آن به سوى خوشى رود ، به سوى ناخوشى روانه اش مى كند و اگر يقين به جداييش دارى ، انديشناكش مباش.

۱۶۶.تندرستى ، سرمايه است و سستى ، تباه كردن و وفانمودن، مايه آسايش.

۱۶۷.عفو گنهكارى را سزاست كه اقرار دارد ، نه آن كه اصرار دارد.


چشم تماشا، ترجمه نزهة الناظر و تنبیه الخاطر
84

۱۶۳.وقالَ عليه السلام في صِفةِ الإسلامِ : لَأنسُبَنَّ الإسلامَ نِسبةً لَم يَنسُبها أحَدٌ قَبلي فقال: الإسلامُ هُوَ التَّسليمُ ، والتَّسليمُ هُوَ اليَقينُ، واليَقينُ هُوَ التَّصديقُ ، والتَّصديقُ هُوَ الإقرارُ ، والإقرارُ هُوَ الأداءُ ، والأداءُ هُوَ العَمَلُ وقَد يَكونُ الرَّجُلُ مُسلِما ولا يكونُ مؤمِنا ، ولا يَكونُ مؤمِنا حَتّى يكونَ مُسلِما، والإيمانُ إقرارٌ بِاللِّسانِ وعَقدٌ بِالقَلبِ ، وعَمَلٌ بِالجَوارِحِ ۱ .

۱۶۴.عَجِبتُ لِلبَخيلِ! استعَجَلَ الفَقرَ الَّذي مِنهُ هَرَبَ ، وَفاتَهُ الغِنَى الَّذي إيّاهُ طَلَبَ ، فَيَعيشُ في الدُّنيا عَيشَ الفُقَراءِ ، وَيُحاسَبُ في الآخِرةِ حِسابَ الأغنِياءِ.
وَعَجِبتُ لِلمُتَكَبِّرِ الّذي كانَ بِالأمسِ نُطفَةً وَهُوَ غَداً جيفَةً!
وَعَجِبتُ لِمَن شَكَّ في اللّهِ وَهُوَ يَرى خَلقَ اللّهِ!
وَعَجِبتُ لِمَن نَسِيَ المَوتَ وَهُوَ يَرى مَن يَمُوتُ!
وَعَجِبتُ لِمَن أنكَرَ النَّشأةَ الاُخرى وَهُوَ يَرى النَّشأةَ الاُولى.
وَعَجِبتُ لِعامِرِ دارِ الفَناءِ ، وَتارِكِ دارِ البَقاءِ. ۲

۱۶۵.وقال عليه السلام لسلمان الفارسي ـ رحمة اللّه عليه ـ : إنّ مَثَلَ الدُّنيا مَثَلُ الحَيّةِ ؛ لَيِّنٌ مَسُّها ، قاتِلٌ سمُّها ، فأعرِض عَمّا يُعجِبُكَ مِنها ؛ فإنّ المَرءَ العاقِلَ كُلَّما صارَ فيها إلى سُرورٍ أشخَصَهُ إلى مَكروهٍ ، ودَع عَنكَ هُمومَها إن أيقَنتَ بِفِراقِها. ۳

۱۶۶.الصِّحَّةُ بِضاعةٌ ، والتَّواني إضاعةٌ ، والوَفاءُ راحةٌ. ۴

۱۶۷.العَفوُ عَنِ المُقِرِّ ، لا عَنِ المُصِرِّ. ۵

1.. خصائص الأئمّة عليهم السلام : ص ۱۰۰، نهج البلاغة : الحكمة ۱۲۵، تفسير القمّي : ج ۱ ص ۹۹، الكافي : ج ۲ ص ۴۵ ح ۱، المحاسن : ج ۱ ص ۳۴۹ ح ۷۳۳ كلاهما نحوه وفي الأربعة الأخيرة صدره إلى «العمل».

2.. نهج البلاغة : الحكمة ۱۲۶، خصائص الأئمّة عليهم السلام : ص ۱۰۰.

3.. خصائص الأئمّة عليهم السلام : ص ۱۰۱ وزاد فيه «لقلّة ما يصحبك منها» بعد «يعجبك منها»، نهج البلاغة : الكتاب ۶۸، الإرشاد : ج ۱ ص ۲۳۳ ؛ دستور معالم الحكم : ص ۳۷ والثلاثة الأخيرة نحوه.

4.. نثر الدرّ : ج ۴ ص ۱۸۶ عن بعض الأئمّة عليهم السلام وفيه «الإنصاف» بدل «الوفاء».

5.. الدرّة الباهرة : ص ۱۸ ، ح ۱۸ ؛ شرح نهج البلاغة : ج ۲۰ ص ۳۳۰ ح ۷۸۳ عن الإمام عليّ عليه السلام.

  • نام منبع :
    چشم تماشا، ترجمه نزهة الناظر و تنبیه الخاطر
    سایر پدیدآورندگان :
    مسعودي،عبدالهادي (مترجم)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 205296
صفحه از 252
پرینت  ارسال به