حضرت على عليه السلام مىفرمايند:
«اعْجَبُوا لِهذَ الإنْسَانِ يَنْظُرُ بِشَحْمٍ، وَيَتَكلَّمُ بِلَحْمٍ، وَيَسْمَعُ بِعَظْمٍ، وَيَتَنَفَّسُ مِنْ خَرْمٍ
نهج البلاغه، حكمت ۸
؛ تعجّب كنيد از اين انسان كه با يك قطعه «پى» مىبيند، و با قطعه «گوشتى» سخن مىگويد، و با «استخوانى» مىشنود و از «شكافى» نَفس مىكشد. (يعنى اين كارهاى بزرگ و حياتى را با اين وسائل كوچك انجام مىدهد)».[۱]
شرح:
در واقع اين حديث يكى از درسهاى بزرگ توحيد و خداشناسى است و تعبيرات بسيار عالى و رسا و جملهها حسابشده است. چند موضوع است كه در انسان مهم است يكى چشم است كه مهمترين وسيله ارتباطى انسان با جهان خارج است؛ معلوماتى كه از طريق چشم به دست مىآوريم از همه معلومات ديگر بيشتر است.
وسيله ديگر گوش است كه معمولًا علوم نقلى از طريق آن به انسان منتقل مىشود. سوّمين وسيله زبان است كه وسيله تعليم و تعلّم و انتقال علوم از نسلى به نسل ديگر است، كه اگر زبان نبود تمدن امروزى به وجود نمىآمد.
چهارمين وسيله كه باعث بقاى انسان است، تنفس است كه اگر دو دقيقه نفس كشيدن انسان قطع شود، مرگش حتمى است؛ چون مقاومت سلولهاى مغز انسان در مقابل كمبود اكسيژن، از تمام سلولهاى ديگر بدن كمتر است و حدّاكثر مقاومتش دو دقيقه است، انسان مقاومتش در برابر غذا زياد است تا جايى كه بعضى تا پنجاه روز بدون غذا مقاومت كردند، و در مقابل كمبود آب هم مىشود چند روز مقاومت كرد، اما در مقابل كمبود هوا، مقاومت بسيار اندك است.
على عليه السلام مىفرمايد ببينيد خداوند چه قدرتنمايى كرده و اين چهار دستگاه و ابزار مهم را با مصالح ارزان و كم اهميّت ساخته است.
از نظر ارزش مادّى نمىشود براى چشم قيمت گذاشت، شخصى نابينا حاضر است ميليونها تومان بدهد تا بينايى خود را به دست آورد، امّا اگر مواد اين چشم را بيرون بياوريم يك تكه چربى است و ارزش مادّى ندارد.
گوش از نظر شكل و دستگاه قيمتى ندارد فقط چند تكّه استخوان است اما از نظر شنوايى و بهرهبردارى از آن بسيار ارزشمند است.
زبان يك تكّه گوشت است، امّا اعجوبهاى است كه مىتواند جامعه و جهانى را اصلاح كند و يا ممكن است جهانى را بر هم بريزد. يكى از كارهاى مهمّ زبان، تكلّم است كه با فصاحت و بلاغت سخن مىگويد و باعث تعجّب انسان مىشود، علاوه بر اينكه كمك مؤثّرى به بلع غذا مىكند، در جويدن نيز نقش مهمّى دارد، مرتباً لقمه غذا را به زير دندانها هل مىدهد و بعد از خوردن غذا و فضاى دهن و دندانها را تميز مىكند، و در كنار زبان، خداوند «لبها» را هم در اختيار ما قرار داد كه نقش مؤثّرى در تكلّم دارند چون بسيارى از مقاطع حروف بوسيله لبها ادا مىشود؛ و حتى لبها كمك زيادى به جويدن غذا، و حفظ رطوبت دهان، و نوشيدن آب مىكند؛ در حديثى از رسول خدا صلى الله عليه و آله مىخوانيم:
«إنَّ اللَّهَ تعالى يقولُ: يابْنَ آدَمَ إنْ نَازَعَكَ لِسَانُكَ فيما حَرَّمْتُ عَلَيْكَ فَقَدْ أعَنْتُكَ عَلَيْهِ بِطَبَقَتَيْنِ، فأطْبِقْ، وإنْ نازَعَكَ بَصَرُكَ إلى بَعْضِ ما حَرَّمْتُ عَلَيْكَ فَقَدْ أعَنْتُكَ عَلَيْهِ بَطَبَقَتَيْنِ، فَأَطْبِقْ؛
خداوند متعال به فرزندان آدم مىگويد: اى فرزند آدم، اگر زبانت خواست تو را وادار به حرام كند من دو لب را براى جلوگيرى از آن در اختيار تو قرار دادهام، لب را فرو بند، و اگر چشمت بخواهد تو را به سوى حرام ببرد من پلكها را در اختيار تو قرار دادهام، آنها را فرو بند».[۲]
چشم را معمولًا به يك دستگاه دوربين عكّاسى تشبيه مىكنند كه فوقالعاده ظريف و دقيق است و در شبانهروز ممكن است هزاران هزار عكس از صحنههاى مختلف بردارد، امّا از جهات زيادى قابل مقايسه با پيشرفتهترين دستگاههاى عكسبردارى و فيلمبردارى نيست چون در اين دستگاه مردمك چشم كه همان دريچه تنظيم نور است به طور خودكار در برابر نور تغيير شكل داده و در مقابل نور قوى تنگتر و در مقابل نور ضعيف گشادتر مىشود. عدسى چشم دائماً تغيير شكل مىدهد گاهى قطر آن ۵/ ۱ ميليمتر است و گاه تا ۸ ميليمتر مىرسد و اين كار بوسيله عضلاتى كه اطراف عدسى قرار گرفتهاند، انجام مىشود.
دستگاه عكاسى چشم در تمام طول عمر در چهار جهت مختلف حركت مىكند و عكس مىگيرد. چشمهاى انسان اين قدر حافظهاش قوى و گسترده است كه نيازى به عوض كردن فيلمها ندارد. (بر خلاف دستگاههاى عكس بردارى امروزى)
سطح چشم بايد دائماً مرطوب باشد و اين رطوبت دائمى از غدّههاى اشك تأمين مىشود، كه از يك سو وارد چشم شده و از رگهاى بسيار باريكى كه در گوشه چشمان قرار دارد بيرون مىرود و به بينىها منتقل مىشود و بينى را نيز مرطوب مىكند. اگر غدههاى اشك خشك شود چشم به خطر مىافتد و حركت
پلكها غير ممكن مىشود، و اگر بيش از حد فعّاليّت كند، دائماً اشك به صورت جارى مىشود. يا اگر راه باريك فاضلآب چشم بسته شد بايد دائماً آبهاى زيادى را از صورت خشك كنيم.
اگر انسان مقدارى در اين عجايب خلقت دقت كند پى به عظمت آفريننده آن مىبرد و ناخودآگاه سر تعظيم در مقابلش فرود خواهد آورد.
[۱]( ۱). نهج البلاغه، حكمت ۸
[۲]( ۱). نورالثقلين، ج ۵، ص ۵۸۱