123
پیشوایان هدایت (خاتم انبیاء محمد مصطفی صلّی الله علیه و آله)

به خدا! چنين چيزى هرگز امكان‌پذير نيست. مطعم بن عدى بن نوفل اظهار داشت: اى ابو طالب! به خدا سوگند! پيشنهاد قومت بسيار منصفانه بود، ولى تو هرگز آن را نخواهى پذيرفت. ابو طالب در پاسخ گفت: به خدا سوگند! آن‌ها از در انصاف وارد نشدند، ولى تو قصد دارى مرا (با پذيرش اين كار) به ذلّت بكشانى و قريش را بر ضد من بشورانى، اينك هرچه مى‌خواهى انجام ده.۱

قريش با شنيدن اين سخن، اطمينان حاصل كرد كه براى راضى‌كردن ابو طالب جهت دست برداشتن از رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم راهى وجود ندارد. ابو طالب وقتى به بدانديشى آن‌ها پى‌برد براى تضمين سلامت وجود مقدس برادرزاده خود و استمرار گسترش رسالتش، به‌سرعت در پى اتخاذ تدابيرى پيشگيرانه برآمد. ازاين‌رو، بنى هاشم و بنى عبد المطلب را براى جلوگيرى از سوءقصد به جان رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم و حفظ و حراست از وجود مبارك وى، فراخواند. همه آنان به‌جز ابو لهب به دعوت او پاسخ مثبت دادند. ابو طالب با ستودن موضع‌گيرى بنى هاشم، آن‌ها را تشويق نمود و براى ادامه حمايت و پشتيبانى از پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و اله و سلم در آن‌ها ايجاد انگيزه كرد.۲

موضع‌گيرى قريش در برابر رسالت و پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم‌

با گذشت چهار سال از نهضت نبوى، آيات فراوانى از قرآن كريم نازل گرديد، كه بيانگر عظمت توحيد و خداشناسى و دعوت به حق و اعجاز بلاغت قرآن بود و مخالفان پيامبر را بيم داده و تهديد مى‌كرد. اين آيات بر سر زبان‌ها افتاد و در دل مؤمنان جاى گرفت و نزديكان و دوستان مجذوب شنيدن و فرا گرفتن آن شدند.

از آن‌جا كه بلاغت، در روح و روان مردم تأثير بسزايى داشت، قريش با

1.( ۱). تاريخ طبرى ۲/ ۴۰۹؛ سيره نبوى ۱/ ۲۸۶.

2.( ۲). همان ۲/ ۴۱۰؛ همان ۱/ ۲۶۹.


پیشوایان هدایت (خاتم انبیاء محمد مصطفی صلّی الله علیه و آله)
122

ندارند. ازاين‌رو، سعى كرد اين‌بار نيز اوضاع را آرام سازد و آتش خشم قريش را فرونشاند تا با مشورت برادرزاده‌اش براى اين موضوع راه‌حلى بيابد. ولى رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم براى اجراى اوامر الهى بر استمرار تبليغ رسالت اسلامى خويش در هر شرايط و با هر نتيجه‌اى، پافشارى كرد و فرمود:

عمو جان! به خدا سوگند! اگر خورشيد را در دست راست و ماه را در دست چپم قرار دهند تا دست از تبليغ رسالتم بردارم، هرگز اين كار را نخواهم كرد تا خداوند برايم پيروزى ظاهر كند و يا در اين راه كشته شوم.

اين را گفت و اشك در چشمان مباركش حلقه زد و به‌پا خاست كه از آن‌جا بيرون رود. ابو طالب از ديدن اين صحنه متأثر شد و از آن‌جا كه به صداقت برادرزاده‌اش آگاهى و به وى ايمان داشت به پيامبر گفت: برادرزاده عزيز، اينك ميان مردم برو و هرچه دوست دارى بگو. به خدا سوگند! هرگز تو را در برابر چيزى تسليم نخواهم كرد.

قريش هم‌چنان به فريبكارى خود ادامه داد و يك‌بار ديگر نزد ابو طالب رفت و از او خواست تا از حمايت رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم دست بردارد و از وى خواست كه در عوض تسليم پيامبر، زيباترين جوان مكه را براى خود انتخاب كند. به او گفتند: اى ابو طالب! عمارة بن وليد را كه نيرومندترين و زيباترين جوان عرب است، بستان و از خرد و توان وى بهره بگير و او را به فرزندى بپذير و برادرزاده‌ات را، كه صفوف قومت را پراكنده ساخته و عقل آن‌ها را به تمسخر گرفته، به ما بسپار تا او را بكشيم كه در اين‌صورت يك تن عوض يك تن داده‌ايم. ابو طالب با اظهار تنفر از اين سوداگرى ستمگرانه، به آنان گفت: به خدا! پيشنهاد بسيار زشتى كرديد.

شگفتا! آيا مى‌خواهيد فرزندتان را به من بسپاريد و او را در دامانم براى شما پرورش دهم، ولى من فرزندم را به شما بسپارم تا وى را به قتل برسانيد؟

  • نام منبع :
    پیشوایان هدایت (خاتم انبیاء محمد مصطفی صلّی الله علیه و آله)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    مجمع جهانی اهل البیت (ع)
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1427 ه ق
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 19585
صفحه از 346
پرینت  ارسال به