141
پیشوایان هدایت (خاتم انبیاء محمد مصطفی صلّی الله علیه و آله)

خدايا! ضعف نيرو و ناتوانى خود و خوارى‌ام نزد مردم را به درگاهت عرضه مى‌كنم.

اى مهربان‌ترين مهربانان، تو خداى ضعيفانى، تو پروردگار من هستى، مرا به چه كسى وامى‌گذارى؟ به بيگانه‌اى كه با من ترشرويى كند يا به دشمنى كه او را صاحب اختيار من گرداندى؟ اگر تو بر من خشم نگيرى از كسى پروايى ندارم، ولى عافيت تو [از هرچيز] برايم گسترده‌تر است.

رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم در اين سفر، جز اندك مهربانى از فردى مسيحى كه نشانه‌هاى نبوّت را در آن بزرگوار مشاهده كرده بود. از كسى مهر و محبّتى نديد.۱

پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم پس از آن‌كه از خبر قبيله ثقيف نوميد گشت و كسى به او پاسخ مثبت نداد، با حزن و اندوه از طائف راهى مكّه شد. در دل شب در نخله (محلى بين مكّه و طائف) فرود آمد. هنگام نماز، گروهى از جنّيان نزد حضرت آمدند و به قرآن گوش فرادادند. وقتى از نماز فراغت يافت، جنّيان به خدا ايمان آوردند و آن‌چه را شنيده بودند، اجابت كرده و رهسپار ديار قوم خود شدند و آن‌ها را از عذاب خدا بيم دادند و خداوند ماجراى آن‌ها را براى پيامبر خود بازگو مى‌كند

هنگامى كه گروهى از جنيان را به سوى تو متوجه ساختيم كه قرآن را بشنوند.۲

تا آن‌جا كه فرمود:

و شما را از عذابى دردناك پناه دهد.۳

1.( ۱). طبرى ۲/ ۲۶؛ انساب الأشراف ۱/ ۲۷۷؛ تاريخ يعقوبى ۲/ ۳۶؛ سيره نبوى ۱/ ۴۲۰.

2.( ۲). وَ إِذْ صَرَفْنا إِلَيْكَ نَفَراً مِنَ الْجِنِّ يَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ احقاف/ آيه ۲۹.

3.( ۳). وَ يُجِرْكُمْ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ احقاف/ آيه ۳۱.


پیشوایان هدایت (خاتم انبیاء محمد مصطفی صلّی الله علیه و آله)
140

كرد از آزار و اذيّت قومش، در مورد او، جلوگيرى به عمل آورند، ولى آنان به خواسته حضرت اعتنايى نكردند و بدو پاسخ‌هايى مسخره‌آميز دادند.

يكى از آن‌ها گفت: اگر خدا تو را به پيامبرى فرستاده باشد، من پرده كعبه را پاره مى‌كنم. ديگرى گفت: به خدا سوگند! هرگز با تو سخن نخواهم گفت.

اگر آن‌گونه كه مى‌گويى از ناحيه خدا فرستاده شده‌اى، بزرگ‌تر از آن هستى كه من به تو پاسخ دهم و اگر به خدا دروغ مى‌بندى، سزاوار نيست با تو سخن بگويم. فردى ديگر اظهار داشت: آيا خدا ناتوان بود كسى غير از تو را به پيامبرى بفرستد؟!۱

بعد از اين پاسخ دلسردكننده و تند، از آن‌جا كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم دوست نداشت اين خبر به قريش برسد كه بر او گستاخ گردند، از آنان خواست ماجرايى را كه ميان وى و آن‌ها رخ داده، پوشيده نگاه دارند. سپس از نزدشان به‌پا خاست و رفت. اما سران ثقيف نه‌تنها به درخواست وى پاسخ مثبت ندادند، بلكه نابخردان و بردگان خود را وادار به آزردن پيامبر نمودند. آن‌ها حضرت را ناسزا گفته و بر سرش فرياد مى‌زدند و به‌گونه‌اى او را سنگباران كردند، كه در مسير رفتن روى سنگ‌ها گام مى‌نهاد، تا اين‌كه مردم گرد او جمع شده و او را به باغ عتبه و شيبه پسران ربيعه كه خود نيز در آن‌جا حضور داشتند، پناه دادند.

بدين‌ترتيب، اراذل و اوباش طائف پراكنده شدند و در اثر ضربات سنگ از پاهاى مبارك حضرت خون جارى بود. وى به سايه درخت انگورى پناه برد و پروردگار خويش را چنين خواند:۲

1.( ۱). سيره نبوى ۱/ ۴۲۰؛ بحار الأنوار ۱۹/ ۶ و ۷ و ۲۲؛ اعلام الورى ۱/ ۱۳۳.

2.حكيم، منذر، پيشوايان هدايت، ۱۴جلد، مجمع جهانى اهل بيت (عليهم السلام) - قم - ايران، چاپ: ۱، ۱۴۲۷ ه.ق.

  • نام منبع :
    پیشوایان هدایت (خاتم انبیاء محمد مصطفی صلّی الله علیه و آله)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    مجمع جهانی اهل البیت (ع)
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1427 ه ق
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 19790
صفحه از 346
پرینت  ارسال به