آنان اشتياق به شنيدن آيات بيشترى ملاحظه كرد... آنها نيز از سخنان رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم اطمينان يافتند كه وى همان پيامبر موردنظر يهود است، كه هرگاه ميان يهوديان و مشركان مدينه نزاعى در مىگرفت به ظهور او تهديد مىكردند و اظهار مىداشتند: پيامبرى مبعوث خواهد شد كه زمان ظهورش فرا رسيده است، ما از او پيروى خواهيم كرد و شما را مانند قوم عاد و إرم به هلاكت خواهيم رساند.۱
اين افراد كه تعدادشان به شش تن مىرسيد (بعد از ديدار با رسول خدا) بىدرنگ اسلام آوردند و به پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم عرضه داشتند: ما بستگان خود را رها كرده و به اين ديار آمدهايم. هيچ قومى همانند ما در ميانشان دشمنى وجود ندارد؛ شايد خداوند به بركت وجود شما ما را با يكديگر متحد سازد. ما به زودى نزد قوم خود خواهيم رفت و آنان را به رسالت و آيينى كه براى پذيرش آن به شما پاسخ مثبت داديم، فراخواهيم خواند.
سپس رهسپار مدينه شدند و در مورد پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم و رسالتش و اميد به آينده در جهت ايجاد زندگى همراه با امنيّت و سعادت با شهروندان خود به گفتوگو پرداختند، بهگونهاى كه موضوع رسالت اسلامى ميان آنان گسترش يافت و هيچ خانهاى در مدينه بدون ياد و نام رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم يافت نمىشد.۲
روزها به سرعت سپرى شد. در ايام حج سال يازدهم بعثت دوازده تن از نمايندگان أوس و خزرج كه شش تن از آنان قبلا ايمان آورده و با رسول