زارى زنان و طمعورزىهاى بازرگانى كه تمام راههاى امن بازرگانى خود را از دست داده بودند، عوامل ديگر در اين راستا بهشمار مىآمدند.
هدف از جنگ اين بود كه مسلمانان را به ضعف بكشانند و راههاى بازرگانى شام را امنيّت ببخشند و به رشد روزافزون نيروهاى نظامى مسلمانان پايان دهند تا مكّه را از خطر اشغال و نابودى شرك، دور نگاه دارند. از ديگر امورى كه در تدارك اين جنگ دخالت داشت، تحريكات يهوديان و منافقان مدينه براى تهاجم به اين شهر و نابود ساختن اسلام بود.
عباس بن عبد المطلب طى نامهاى بهسرعت پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و اله و سلم را از متحد شدن قريش براى جنگ و تدارك سازوبرگ و نيروى آنها باخبر ساخت، زيرا قريش قبايل ديگر را به كمك فراخوانده بودند و براى دامنزدن به آتش جنگ و تصميم بر قتل و كشتار، ترفندهاى متعددى نظير به همراه آوردن زنان، اتخاذ كرده بود. اين نامه بصورت سرّى به پيامبر رسيد و پيامبر اين خبر را از مسلمانان نهان داشت تا موضوع روشن و توان و امكانات لازم را مهيا سازد.
سپاه بزرگ شرك به مدينه نزديك شد. رسول اكرم صلّى اللّه عليه و اله و سلم نخست، «انس» و «مونس» پسران فضاله و سپس حباب بن منذر را براى كسب اطلاع از وضعيّت دشمن، نهانى به منطقه اعزام نموده بود. اخبار و اطلاعات بدست آمده توسط حباب با نامه عباس و اطلاعات پسران فضاله همخوانى داشت. بدينترتيب، تعدادى از مسلمانان كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم آنان را در جريان اين خبر قرار داده بود از بيم غافلگيرى دشمن، در كمال احتياط و مراقبت، همچنان اين خبر را نهان داشتند.
رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم پس از آنكه اعلان فرمود قريش به قصد جنگ به اين ديار آمده، با ياران خويش به مشورت نشست. آنان در مورد سنگر گرفتن در مدينه و رويارويى با دشمن در بيرون شهر، ديدگاههاى گوناگونى ارائه دادند.