حضرت به حركت درآمدند.
وقتى يهوديان خود را در محاصره سپاهيان پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و اله و سلم ديدند آشفتگى و ترس و وحشت آنان را فراگرفت و اطمينان يافتند تا رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم با آنان پيكار نكند از آنها دست برنخواهد داشت.
بههميندليل، يهوديان ابو لبابة بن عبد المنذر همپيمان أوسى خود را براى مشورت طلبيدند؛ ولى زمانى كه يهوديان از كوچك و بزرگ با گريه و زارى نزد ابو لبابه آمده وى آنها را از سرنوشتى كه در انتظارشان بود آگاه ساخت.۱ رسول اكرم صلّى اللّه عليه و اله و سلم به جهت موضعگيرى خيانتكارانه قبلى بنى قريظه، پيشنهاد آنان را مبنىبر بيرون رفتن از مدينه بدون گوشمالى نپذيرفت تا تسليم حكم خدا و رسول او گردند. قبيله أوس- بنابه درخواست يهوديان- كوشيد نزد رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم براى آنان وساطت كند. پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و اله و سلم خطاب به يهوديان فرمود:
آيا راضى هستيد ميان خودم و همپيمانانتان مردى از شما را داور قرار دهم؟
عرض كردند: آرى. رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم فرمود:
«پس به آنها بگوييد هركس را مىخواهند از قبيله أوس انتخاب كنند.» يهوديان از بخت بد خود سعد بن معاذ۲ را به عنوان داور برگزيدند و اين بدبختى ازآنرو بود كه سعد در روز گردهمايى احزاب نزدشان آمده و از آنها خواسته بود موضعى بيطرفانه اتخاذ كنند، ولى آنان پيشنهاد وى را نپذيرفته بودند. سعد را با بدن زخمى نزد رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم آوردند، حضرت به وى خوشامد گفت و به