1.فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ؛۱
اين داستانها را برايشان بازگو كن، شايد بينديشند.
2.لَقَدْ كانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبابِ؛۲
در سرگذشت آنان، براى اهل خرد، درس عبرتى وجود داشت.
بنابراين، در روشى كه قرآن به بيان تاريخ مىپردازد، «انديشيدن» و «عبرت آموختن» از تاريخ امتها و شيوه عملكرد رهبران، دو هدف اساسى مىباشد.
اين اهداف، محدود به اين دو هدف نيست، بلكه فراتر از آنها، اهداف الهى ديگرى را كه در اين فرموده خداى متعال جلوهگر است، پى مىگيرد:
اينها داستان دروغين نبود، بلكه وحى الهى و با آنچه پيش روى او قرار دارد، هماهنگ است و شرح هر چيزى را در بر دارد و هدايت و رحمتى است براى گروهى كه ايمان مىآورند.۳
و نيز:
ما از هريك از سرگذشت پيامبران براى تو بازگو كرديم تا به وسيله آن دلت را آرامش بخشيم و در اين سرگذشتها براى تو حق، و براى مؤمنان موعظه و تذكّر آمده است۴.
هريك از آيات، براى ارائه اخبار مربوط به پيامبران و بيان سرگذشت آنان، چهار هدف در بر دارد.
قرآن كريم، در شيوه بيان تاريخى منحصر به فرد خود بر اصول زير متّكى است: