رسالت اسلامى خود را اعلان و تا حدّ امكان تعاليم اعتقادى و دستورات اسلام و مراتب احترام و تجليل خود را به بيت اللّه الحرام روشن نمايد. اين حركت حضرت، مرحله گشايش فضاى دينى و نوين و دوران انتقال از مرحله دفاع به مرحله گسترش و تهاجم، بهشمار مىآمد.
رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم و يارانش پس از پيمودن راهى بسيار سخت و ناهموار، در پهندشتى به نام «حديبيه» فرود آمدند. ناقه رسول اكرم صلّى اللّه عليه و اله و سلم زانو به زمين زد، آن حضرت فرمود:
اين ناقه چنين عادتى نداشت، ولى همان خدايى كه فيلها را از رفتن به سوى مكّه باز داشت، اين شتر را نيز از حركت بازداشته است.۱
حضرت به مسلمانان فرمان داد در آن مكان فرود آيند و فرمود:
اگر امروز قريش به من پيشنهادى بدهند كه در آن، تحكيم روابط خويشاوندى وجود داشته باشد، درخواست آنان را خواهم پذيرفت.۲
ولى قريش همچنان در كمين مسلمانها نشسته و سواران آنها بر سر راه مسلمانان وجود داشتند. سپس «بديل بن ورقا» را در رأس هيئتى از خزاعه نزد رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم فرستادند تا هدف پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و اله و سلم را از اين سفر جويا شود و او را از ورود به مكّه بازدارند. آن هيئت پس از بازگشت، سعى كرد قريش را متقاعد سازد كه هدف پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم تنها انجام دادن عمره است ولى قريش با برخوردى متكبّرانه، هيئت ديگرى را به سرپرستى حليس- رئيس احابيش- نزد آن حضرت اعزام نمود. وقتى چشم پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم به او افتاد، فرمود: اين شخص، از مردمى خداشناس است.
حليس با ديدن شترانى كه مسلمانان براى قربانى كردن همراه داشتند