كند و تمديد مدّت آن را از رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم خواستار شود. ولى پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و اله و سلم به درخواست ابو سفيان اعتنايى نكرد و از او پرسيد: ابو سفيان اتفاقى افتاده؟
ابو سفيان عرضه داشت: هرگز!
رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم در پاسخ وى فرمود: پس ما نسبت به قرارداد صلح و مدت آن پايبنديم. امّا ابو سفيان آرامش خاطر نيافت و قانع نشد، بلكه او مىخواست با حصول اطمينان، اماننامهاى از رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم دريافت كند. از اينرو، كوشيد كسانى را كه سخن آنها نزد رسول اكرم صلّى اللّه عليه و اله و سلم خريدار داشت، به ميانجيگرى برانگيزد، ولى همگى درخواست او را ردّ كردند و به او بىاعتنايى نشان دادند. ابو سفيان چارهاى جز اين نيافت كه با ناكامى به مكّه بازگردد.
با اين تغيير شرايط، نيروهاى شرك در تنگناى سختى قرار گرفته بودند؛ به همين دليل، رسول اكرم صلّى اللّه عليه و اله و سلم با سپاهى روزافزون كه در ايمانشان پابرجاتر مىشدند آهنگ فتح مكّه نمود و قريش در انديشه درخواست أماننامه و حفظ جان و مال خود بود. بدينترتيب، براى نقض قرارداد، فرصت مناسبى به وجود آمده بود. آزادى مكّه آخرين مرحله حاكميت اسلام بر تمام جزيرة العرب بهشمار مىآمد.
آن حضرت اعلان بسيج عمومى داد و مسلمانان از هر گروه و دستهاى به نداى وى پاسخ مثبت دادند و سپاهى نزديك به ده هزار تن تدارك ديده شد.
پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و اله و سلم كوشيد تا تصميم و هدف خود را جز از ياران خاص خويش، پوشيده نگاه دارد و به پيشگاه خداوند دعا كرد و عرضه داشت:
خدايا! خبر حركت ما را از چشم جاسوسان و خبرچينان قريش پوشيده دار تا در ديارشان بر آنها شبيخون زنيم.۱