برخوردار بود، مىافزود. افراد سستعنصر و بىروحيه، از رفتن به جنگ خوددارى كردند و يكبار ديگر نفاق چهره خود را آشكار ساخت تا در تصميم و اراده مردم خلل ايجاد كند و دست از يارى دين خدا بردارند. برخى در اثر وابستگى شديد به دنيا، دستهاى ديگر به بهانه شدت گرما، از پيوستن به سپاه، خوددارى كردند و گروهى به جهت عدم توانايى و قدرت و اندك بودن امكانات موجود رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم براى همراه بردن آنان، از رفتن بازماندند، با اينكه مؤمنان راستين، اموال و دارايى خود را براى جهاد در راه خدا هزينه كرده بودند.
به پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم خبر رسيد منافقان در خانه يكى از يهوديان گرد آمده و مردم را از تصميم خود منصرف مىكنند و آنان را از جنگ مىترسانند. حضرت به شدت با آنان برخورد كرد و به عدهاى مأموريت داد تا خانهاى را كه منافقان در آن دست به توطئه مىزدند بر سرشان خراب كنند تا براى ديگران درس عبرت شود.
خداوند با فروفرستادن آياتى، از نقشههاى منافقان پرده برداشت و خوددارىكنندگان از جنگ را نكوهش كرد و افراد ضعيف را معذور دانست.
تعداد سپاهيان اسلام- حداقل- به سى هزار رزمنده بالغ گرديد.
پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و اله و سلم با كاردانى و حسن تدبير و يقين بالايى كه از على بن ابى طالب عليه السّلام سراغ داشت وى را جانشين خود در مدينه قرار داد، زيرا از اعمال تخريبگرانه منافقان در مدينه، بيمناك بود. ازاينرو، به على عليه السّلام فرمود: