خداى لطيف و آگاه مرا مطّلع ساخته كه آن دو از يكديگر جدايىناپذيرند تا در كنار حوض بر من وارد شوند، من اين را براى آن دو از خدا خواستم. شما از آنان پيش نيفتيد كه نابود خواهيد شد و از آنان بازنمانيد كه به هلاكت خواهيد رسيد.
سپس دست على بن ابى طالب عليه السّلام را گرفت و بالا برد بهگونهاى كه سفيدى زير بغل هردو پديدار شد و همه مردم امام را شناختند آنگاه فرمود:
«ايها الناس! من أولى الناس بالمؤمنين من انفسهم؟»؛
مردم! چهكسى از خود مؤمنين به آنان سزاوارتر است. عرض كردند: خدا و رسولش آگاهترند. حضرت فرمود:
«ان اللّه مولاى و أنا مولى المؤمنين و أنا أولى بهم من انفسهم فمن كنت مولاه فعلى مولاه؛»
خدا مولا و سرپرست من، و من مولا و سرپرست مؤمنينم و از خودشان به آنها سزاوارترم
و سهبار فرمود:
«من كنت مولاه فعلىّ مولاه»؛
هركه من سرپرست اويم، على سرپرست اوست.
سپس فرمود:
«اللّهم وال من والاه و عاد من عاداه و احبّ من احبّه و ابغض من ابغضه و انصر من نصره و اخذل من خذله و أدر الحق معه حيث دار، ألا فليبلّغ الشاهد الغائب»؛
خدايا! دوستدارانش را دوست و دشمنانش را دشمن بدار، آنكس را كه به او محبّت مىورزد مورد محبت خود و هركس خشم و كينهاش را بدل دارد، مورد خشم خود قرار ده، كسانى را كه يارىاش مىكنند يارى فرما و آنان كه تنهايش