امور، به دست نااهلان امت، حوادث ناگوارى را براى امّت در پى داشت.
با شدت يافتن بيمارى رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم ياران حضرت در خانهاش گرد آمدند و كسانى كه از حضور در سپاه اسامه خوددارى كردند نيز به آنان پيوستند و نبىّ اكرم صلّى اللّه عليه و اله و سلم اين افراد را به جهت عدم حضور در آن سپاه مورد نكوهش قرار داد و آنها با بهانههايى پوچ و واهى به عذرتراشى پرداختند. پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم سعى كرد بهگونهاى ديگر، امّت را از لغزش و سقوط مصونيّت بخشد ازاين رو، به آنان فرمود:
«ايتونى بدواة و صحيفة أكتب لكم كتابا لا تضلّون بعده»؛
دوات و كاغذى برايم بياوريد برايتان وصيّتى بنگارم تا پس از آن به گمراهى دچار نشويد.
عمر بن خطاب بىدرنگ گفت: بيمارى رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم شدت يافته [كه چنين سخن مىگويد] شما كه قرآن را در اختيار داريد، همان كتاب خدا براى ما كافى است۱. و بدينترتيب، بين حاضران نزاع و اختلاف درگرفت. زنان از پشت پرده صدا زدند: خواسته رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم را برآورده سازيد؛ عمر در پاسخ آنان گفت: ساكت باشيد شما همان زنان همراه يوسفيد هروقت پيامبر بيمار شود اشكباران مىشويد و آنگاه كه بهبودى يابد بر او مسلّط مىگرديد.
رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم اظهار داشت: آنها بهتر از شمايند۲ و سپس فرمود: از پيشم برويد، در حضور من نزاع و كشمكش روا نيست.
ملاحظه كنيد تا چه پايه امت نيازمند اين سفارش رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم بود، كه ابن عباس هرگاه از اين ماجرا ياد مىكرد مىگفت: اندوهبارترين مصيبت، آن