قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ؛۱
بگو: هدايت الهى، تنها هدايت است و اگر از هوا و هوسهاى آنان پيروى كنى بعد از آنكه آگاه شدهاى، هيچ سرپرست و ياورى از ناحيه خدا نخواهى داشت.
قرآن كريم، سنّت شريف را دومين منبع قانونگذارى الهى مىداند. راز اين كه سنّت نبى اكرم صلّى اللّه عليه و اله و سلم بعد از قرآن منبع قانونگذارى بهشمار مىآيد اين است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم مفسّر قرآن كريم و بهترين سرمشق و الگوى شايسته پيروى بهشمار مىآيد كه مردم بايد به دستورات آن بزرگوار عمل و از نواهى او دورى جويند.۲
ولى متأسفانه- سنّت نبوى- پس از رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم بهويژه در دوران خلفاى نخستين، وضعيت نامطلوبى به خود گرفت، چراكه ابو بكر و عمر از تدوين احاديث رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم جلوگيرى به عمل آورده و رواياتى را كه برخى صحابه گرد آورده بودند به بهانه حفظ قرآن كريم در آتش سوزاندند زيرا به ادعاى اين دو- بهويژه عمر- گردآورى احاديث رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم و توجه به آنها موجب مىشد كه روايات با قرآن مشتبه و خلط شوند و به تدريج دستخوش تباهى گردند.
ولى اهل بيت و پيروان آنها و بسيارى از مسلمانان با الهام از قرآن كريم در مورد سنّت، احترام و قداستى درخور شأن آن قائل شدهاند و از همينجا با وجود ممنوعيت رسمى تدوين حديث، آنها را با حفظ و نقل و گردآورى و پياده كردن، رواج دادند. انگيزه اين ممنوعيت- ظاهرا- غير از اسباب و علل ياد شده است زيرا دانشمندان و خلفا، بعدها با ممنوعيت تدوين، به مخالفت پرداخته و مردم را به گردآورى و تدوين احاديث، تشويق و ترغيب نمودند.