57
پیشوایان هدایت (خاتم انبیاء محمد مصطفی صلّی الله علیه و آله)

فرمود: بدين‌جهت كه اين كنيزك مى‌ترسيد او را تنبيه كنيد. صاحب كنيزك عرضه داشت: چون شما او را همراهى نموديد به‌پاس مقدمتان، او را در راه خدا آزاد كردم و رسول گرامى اسلام، آنان را به خير و نيكى و بهشت مژده داد و فرمود:

خداوند در اين ده درهم بركت ايجاد كرد، بر اندام پيامبرش و مردى از انصار پيراهن پوشاند و به وسيله آن‌ها برده‌اى را آزاد كرد، خدا را سپاس مى‌گويم، هم اوست كه به قدرت خويش اين نعمت را بر ما ارزانى داشت.۱

با فرارسيدن ماه مبارك رمضان، آن حضرت همه اسيران را آزاد مى‌كرد و به فقرا يارى مى‌رساند.۲

از عايشه نقل شده كه: رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم هيچ‌گاه از كسى كه در مورد او اسائه ادب روامى‌داشت، انتقام نمى‌گرفت مگر جايى كه به احكام الهى بى‌حرمتى مى‌شد. هيچ‌گاه با دستش كسى را تنبيه نكرد، مگر آن‌جا كه در راه خدا چنين عملى انجام مى‌پذيرفت، و هيچ‌گاه كسى را كه از او درخواستى داشت، محروم نساخت مگر اين‌كه از او درخواست گناهى مى‌شد كه وى بيش از همه مردم از گناه فاصله داشت.۳

از عبيد بن عمير روايت شده گفت: هر گنهكارى را كه گناهش به مرز اجراى حدّ نرسيده بود نزد حضرت مى‌آوردند، آن بزرگوار وى را مى‌بخشيد.۴

انس مى‌گويد: ده سال افتخار خدمتگذارى رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم را داشتم، آن حضرت حتى به من افّ نگفت و در مورد كارى كه انجام داده بودم نفرمود چرا

1.( ۱). سنن ترمذى ۴/ ۵۱۸ حديث ۲۳۷۷.

2.( ۲). حياة النبى و سيرته ۱۳/ ۳۱۱.

3.( ۳). حياة النبى و سيرته ۳/ ۳۰۶.

4.( ۴). حياة النبى و سيرته ۳/ ۳۰۷.


پیشوایان هدایت (خاتم انبیاء محمد مصطفی صلّی الله علیه و آله)
56

شمار مى‌آمد و بالاترين بخشش را در ماه مبارك رمضان داشت... جبرئيل هر سال در ماه رمضان به ديدار آن بزرگوار مى‌آمد... و هرگاه جبرئيل با او ديدار مى‌كرد رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم نسبت به امور خير، از تندبادها بخشنده‌تر مى‌شد.۱

جابر مى‌گويد: پيامبر اسلام هرگز در برابر درخواست مردم، نه نگفت‌۲.

روايت شده رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم نزد بزّازى آمد و از او پيراهنى به چهار درهم خريدارى كرد و آن را پوشيد و بيرون رفت. در مسير راه مردى از انصار به او برخورد و عرضه داشت: اى رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم! پيراهنى نياز دارم، خداوند از لباس‌هاى بهشتى بر تو بپوشاند. حضرت پيراهن خويش را از تن بيرون آورد و بر آن مرد پوشاند و سپس نزد صاحب مغازه بازگشت و پيراهن ديگرى به چهار درهم خريد و دو درهم، برايش باقى ماند، در راه به كنيزكى گريان برخورد نمود، علت گريه‌اش را پرسيد، كنيزك در پاسخ گفت: اى رسول خدا! كسان (ارباب من) دو درهم به من سپردند تا با آن مقدارى آرد تهيه كنم، ولى آن‌ها را گم كرده‌ام. پيامبر دو درهم (باقى) را به او داد، كنيزك عرضه داشت:

مى‌ترسم اگر به خانه برگردم مرا تنبيه كنند.

رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم او را تا خانه مولايش همراهى كرد بدانجا كه رسيد بر اهل خانه سلام كرد، آنان صداى حضرت را شناختند [ولى پاسخ ندادند] بار دوم و سوم بازگشت و سلام كرد، آن‌گاه سلامش را پاسخ گفتند. حضرت بدانها فرمود: مگر شما نخستين سلام مرا نشنيديد؟ عرض كردند: شنيديم، ولى دوست داشتيم با سلام كردن بيشتر براى ما سلامتى بخواهى. پدر و مادرمان فدايت، بفرماييد چه‌چيز سبب حضور شما در اين‌جا شد؟

1.( ۱). صحيح مسلم ۴/ ۴۸۱ حديث ۳۳۰۸، مسند احمد ۱/ ۵۹۸ حديث ۳۴۱۵.

2.( ۲). سنن دارمى ۱/ ۳۴.

  • نام منبع :
    پیشوایان هدایت (خاتم انبیاء محمد مصطفی صلّی الله علیه و آله)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    مجمع جهانی اهل البیت (ع)
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1427 ه ق
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 11607
صفحه از 346
پرینت  ارسال به