آن كه سعد از اصحاب اصول است؛ ولى در باره تاريخ ولادت ائمه عليهم السلام ، از وى روايت كرده است. گويا اين بدان جهت بوده كه سعد احاديث شاذ را نيز روايت مى كرد يا از رجال ضعيف و شاذ روايت مى كرد. ۱
هفتم: اين كتاب، شامل احاديث صادقين عليهم السلام است. كلينى در مقدّمه الكافى متذكّر شده كه بنا داشته تنها روايت هاى صحيح از صادقين را نقل كند. آنچه از اهل سنّت و از غير صادقين در الكافى آمده، به قولى، از دوازده روايت فراتر نمى رود. ۲
هشتم: ترتيب احاديث ابواب، بر حسب صحّت و وضوع آنهاست. لذا احاديث پايانى ابواب، از ضعف در سند يا متن، خالى نيستند. ۳
نهم: اسانيد آن، مشتمل است بر الفاظ ناظر به افراد و اسامى، با مصاديق نه چندان روشن. گويا شناخت برخى از اين اسامى، به علّت معروف بودن سند، آسان است، مانند: «على بن ابراهيم عن أبيه» كه در 4960 مورد آمده است. اما گاه، چنين نيست و تشخيص مصداق عبارت، دشوار مى نمايد، مانند عبارت «أخ فلانٍ» در 59 مورد، «أب فلانِ در 4109 مورد، «ابن فلان» در 6502 مورد، القاب بدون اسامى در 1528 مورد، «جدّ فلان» در 65 مورد، «امّ فلان» در ده مورد، «العدّة» در 3886 مورد و... . ۴
دهم: محتواى بيشتر اصول اربعمائة و مصنّفات اصحاب ائمه عليهم السلام ، در الكافى آمده است. در موارد فراوانى كه كلينى در صدر حديث، سلسله سند را ذكر كرده، گويا به اين هدف بوده كه طرق اجازه خود را به آن اصول بيان كند. اصول و كتب اصحاب ائمه عليهم السلام ، تا آن عصر وجود داشت و ميان محدّثان، دست به دست مى شد. ۵
يازدهم: اختصاص به روايت صحيح دارد. كلينى در مقدّمه الكافى، متذكّر شده كه
1.الكلينى و الكافى، ص ۴۲۷.
2.الكلينى و الكافى، ص ۴۲۸ ـ ۴۲۹؛ معجم رجال الحديث، ج ۱، ص ۸۳ ـ ۸۴ .
3.روضات الجنات، ج ۱، ص ۱۱۶؛ نهاية الدراية، ص ۵۴۵.
4.الكلينى و الكافى، ص ۴۳۰ ـ ۴۳۱.
5.همان، ص ۴۳۲.